20 نكته در مورد اجاره و نمونه درخواست تخلیه

20 نكته در مورد اجاره و نمونه درخواست تخلیه

تعريف اجاره
اجاره عقدي است كه برابر آن اجاره كننده مالك منافع عين مال موضوع اجاره مي شود. اجاره ممكن است نسبت به اشيايي مانند اتومبيل، خانه يا حيوان يا انسان باشد مانند آنكه شخصي بخواهد از منزل ديگري استفاده كند و آن را براي مدتي اجاره نمايد.
مستأجر: اجاره كننده، مؤجر: اجاره دهنده، عين مستأجره: مورد اجاره، مال الاجاره: اجاره بها
اجرت المثل: اجرت و بهايي كه براي يك كالا يا خدمات بر مبناي قيمت كالا يا خدمات مشابه آن تعيين مي شود بدون آنكه طرفين قرارداد از قبل براي آن توافقي كرده باشند. اجرت المثل در مقابل اجرت المسمي يعني اجرت توافق شده قرار مي گيرد.

20 نكته در مورد اجاره
1- در اجاره مسكن بايد مدت اجاره معين باشد در غير اين صورت اجاره باطل است. معمولاً مدت اجاره ها يك سال تعيين مي گردد. مدت اجاره از روزي شروع خواهد شد كه بين مؤجر و مستأجر توافق شود و اگر در عقد اجاره ابتداي مدت ذكر نگردد، زمان انعقاد قرارداد، شروع عقد اجاره خواهد بود.
2- لازم نيست كه مؤجر مالك عين مستأجره باشد، ولي بايد مالك منافع عين مستأجره شناخته شود. پس اگر الف خانه اي را از ديگري اجاره كرد، چون مالك منافع آن بوده قادر به انتقال منافع در مدت اجاره به ديگري است، مگر آنكه در قرارداد اجاره خلاف آن شرط شده باشد.
3- اگر بعد از قرارداد معلوم شود كه عين مستأجره در حال اجاره معيوب بوده، مستأجر حق فسخ دارد. البته اگر مؤجر رفع عيب كند به نحوي كه به مستأجر ضرري وارد نشود، مستأجر حق فسخ نخواهد داشت. اگر عيب در مدت استفاده از مورد اجاره حادث شود، مستأجر نسبت به بقيه مدت اجاره حق فسخ خواهد داشت.
4- مؤجر نمي تواند در مدت اجاره در عين مستأجره تغييري دهد كه با استفاده مستأجر از آن در تعارض باشد و اگر مورد اجاره نياز به تعميراتي داشته باشد كه تأخير در آن موجب ضرر به مؤجر شود، مستأجر نمي تواند مانع تعميرات شود حتي اگر اين امر مانع استفاده او از مورد اجاره شود. در اين حالت مستأجر مي تواند حق فسخ استفاده كند.
5- تعميرات و تمام مخارجي كه در مورد اجاره براي امكان بهره برداري از آن لازم است بر عهده مالك مي باشد، مگر آنكه در اجاره نامه خلاف آن قيد شود و نيز پرداخت هزينه هاي مربوط به اسباب و لوازمي كه براي استفاده از مورد اجاره ضروري است بر عهده مالك مي باشد، مانند نصب آبگرمكن يا شوفاژ و...
6- اگر مستأجر خارج از حدود متعارف از مورد اجاره بهره برداري كند و مؤجر نتواند مانع او از اين امر شود، حق فسخ براي مؤجر به وجود مي آيد. براي مثال به جاي استفاده و مصرف خانگي از برق، مصرف صنعتي از برق داشته باشد.
7- مستأجر بايد در زمانهاي تعيين شده در قرارداد، اجاره بها را پرداخت كند و در مقابل از مؤجر رسيد دريافت كند.
8- اگر مستأجر از مورد اجاره در غير موردي كه در اجاره آمده استفاده كند، مؤجر حق فسخ اجاره را خواهد داشت. براي مثال در قرارداد اجاره آمده كه اين امكان براي استفاده مسكوني به اجاره داده مي شود، ولي مستأجر از آن استفاده تجاري كند.
9- عقد اجاره به محض پايان مدت اجاره، برطرف مي شود و اگر بعد از پايان مدت اجاره مستأجر آن را در تصرف خود نگه دارد بايد اجاره بهايي كه معادل اجاره بهاي مكاني شبيه آن مكان است، بپردازد حتي اگر از آن استفاده نكند.
10- عقد اجاره با فوت مؤجر يا مستأجر باطل نخواهد شد، اما اگر مؤجر تنها تا زمان حيات خود مالك منافع مورد اجاره باشد با فوت او اجاره باطل خواهد شد و نيز اگر در قرارداد اجاره مباشرت مستأجر در استفاده از مورد اجاره شرط شود با فوت مستأجر عقد اجاره باطل مي شود.
11- اگر مستأجر مورد اجاره را به ديگري اجاره دهد، اجاره باطل يا فسخ نمي شود، مگر آنكه مؤجر در قرارداد اجاره براي خود به هنگام تحقق اين امر حق فسخ را شرط كرده باشد.
12- اگر مستأجر بدون اجازه مؤجر در مورد اجاره تعميراتي كند حق مطالبه آن را از مؤجر ندارد.
13- اگر مستأجر بدون اجازه مؤجر در خانه يا زميني كه اجاره كرده، ساخت و ساز كند يا درختي بكارد مؤجر حق دارد كه آن را از بين ببرد و اگر در اثر اين عمل نقصي به بنا يا زمين مورد اجاره وارد شود بر عهده مستأجر خواهد بود.
14- تنظيم قرارداد اجاره هم به صورت عادي و هم رسمي ممكن است معمولاً اشخاص به صورت عادي در آژانسهاي مسكن مبادرت به تنظيم قرارداد كنند. بايد توجه داشت كه اولاً براي تنظيم قرارداد اجاره به صورت عادي حتماً به دو نفر به عنوان گواه ذيل سند اجاره را امضا كنند تا طرفين از مزاياي قانون روابط مؤجر و مستأجر بهره مند شوند. ثانياً صرف تنظيم قرارداد در فرمهاي چاپي يا تايپ مفاد قرارداد موجب رسمي شدن آن نمي شود و تأثيري در ماهيت آن ندارد.
15- قراردادهاي عادي اجاره بايد با قيد مدت اجاره در دو نسخه تنظيم شود و به امضاي مؤجر و مستأجر برسد و به وسيله دو نفر افراد مورد اعتماد طرفين گواهي شود. هرگاه مؤجر يا مستأجر به نمايندگي از ديگري قرارداد تنظيم كند بايد توجه داشت شخصي كه خود را به عنوان نماينده معرفي مي كند، دليل نمايندگي او بايد به رؤيت طرف مقابل رسيده و پيوست قرارداد شود. پس اگر فردي خود را وكيل همسرش به عنوان مؤجر معرفي مي كند بايد وكالتنامه رسمي مبني بر وكالت در انعقاد عقد اجاره از سوي او ارايه دهد.
16- پس از پايان مدت اجاره اگر مستأجر از تخليه مورد اجاره امتناع كند به درخواست مؤجر تخليه صورت خواهد گرفت. براي تخليه اگر سند عادي باشد بايد نكات زير رعايت شود.
- درخواست براي تخليه مشتمل بر نام و نام خانوادگي و محل اقامت مستأجر و مشخصات عين مستأجره و مشخصات و تاريخ سند اجاره و كپي برابر اصل شده، قرارداد اجاره و كپي برابر اصل شده سند مالكيت ملك.
- ابطال تمبر به درخواست نامه تخليه.

نمونه درخواست

احتراماً؛ اينجانب ......................... فرزند .............. مقيم ........... يك باب منزل مسكوني را واقع در خيابان ................ به پلاك ثبتي ...... به موجب قرارداد عادي اجاره مورخ ......... به آقاي ..... فرزند ..... از تاريخ ....... لغايت ........ به اجاره دادم. اكنون با توجه به تاريخ پايان مدت اجاره و عدم تخليه عين مستأجره تقاضاي تخليه آن را مطابق قانون روابط مؤجر و مستأجر دارم. كپي مصدق سند مالكيت و سند اجاره پيوست مي باشد.
17- رئيس حوزه قضايي يا دادگاهي كه به درخواست رسيدگي مي كنند با احراز مالكيت يا ذي نفع بودن مؤجر دستور تخليه را صادر خواهد كرد. پس از ابلاغ اين دستور توسط مأموران به مستأجر، او مكلف است ظرف سه روز پس از ابلاغ دستور دادگاه نسبت به تخليه اقدام كند.
18- اگر مؤجر مبلغي به عنوان وديعه يا تضمين يا قرض الحسنه و... از مستأجر دريافت كرده باشد، تخليه و تحويل مورد اجاره، موكول به استرداد آن سند يا وجه به مستأجر خواهد بود.
19- اگر سند اجاره رسمي باشد براي تخليه مورد اجاره درخواست صدور اجرائيه از دفترخانه اي كه قرارداد اجاره را تنظيم كرده به عمل مي آيد و دفترخانه پس از احراز هويت و صلاحيت مؤجر اوراق اجرائيه را ظرف 24 ساعت و در سه نسخه با قيد تخليه محل مورد اجاره به دايره اجراي اسناد رسمي اداره ثبت اسناد و املاك محل مي فرستد و اداره ثبت ظرف 24 ساعت نسبت به تشكيل پرونده و صدور ابلاغ و تخليه به مأمور اقدام مي كند و مأمور اجرا نيز مكلف است ظرف 48 ساعت اجرائيه را به مستأجر ابلاغ و مستأجر ظرف سه روز از تاريخ ابلاغ نسبت به تخليه اقدام نمايد.
20- اگر مؤجر مدعي ورود خسارت به مورد اجاره از سوي مستأجر يا عدم پرداخت اجاره بها يا بدهي شارژ و... باشد، نمي تواند رأساً نسبت به برداشت اين مبلغ از وديعه اي كه نزد اوست اقدام كند، بلكه ميتواند براي رسيدن به حق خود به دادگاه مراجعه و با تقديم دادخواست مطالبه ضرر و زيان به ميزان مورد ادعا به دايره اجرا دستور تخليه ارايه كند. در اين صورت دايره اجراي دستور تخليه از تسليم مبلغ وديعه به مستأجر به همان ميزان خودداري خواهد كرد و پس از صدور رأي دادگاه و كسر مطالبات مؤجر اقدام به رد آن به مستأجر مي نمايد.

تعدد جرم

تعدد جرم عبارت از حالتی است که یک نفر مرتکب اعمال عدیده‏ شود و یا افعالی را ترک کند که بموجب قانون انجام آن اعمال و یا ترک آن‏ اعمال جرم شناخته شده باشد و یا اینکه مرتکب عمل واحدی شود که نتیجه آن‏ در قانون جزا مشمول عناوین متعدد جرم باشد بشرط آنکه نسبت بهیچ ‏یک از جرائم‏ ارتکابی حکم لازم الاجراء صدور نیافته و تمام مجازات دربارهء متهم اجراء نشده باشد. ذکر شرط اخیر بجهت توجه بتمایز تعدد جرم و تکرار جرم است...


تعیین مجازات در تعدد جرم

نحوه مجازات افرادی که مرتکب بجرائم متعدد میشوند از قدیم مورد بحث و مختلف فیه علمای حقوق جزا بوده است و مهمترین عقایدی که در این باب‏ ابراز شده است بشرح ذیل می باشد:الف)برای هریک از جرائم ارتکابی برابر قانون مجازات علیحده‏ تعیین و مجموع مجازاتها درباره مرتکب اعمال شود(سیستم جمع مجازاتها)طرفداران این عقیده چنین استدلال میکنند که جامعه بموجب قانون‏ مجازات برای هر عمل یا ترک فعلی که مخالف نظم اجتماع بوده مجازاتی تعیین‏ کرده است و وقتی تخلف متهم از قانون در موارد مختلف محرز باشد.عدم اقدام‏ بموقع مأمورین حفظ نظم و عدم اجرای مجازات دربارهء هریک از جرائمی که متهم‏ مرتکب شده است علت موجهی نیست تا بجهت آن بتوان از مجازات بعدی اعمال‏ خلاف قانون مجرم صرفنظر کرد.همانطور که اگر مجرم بموقع تحت تعقیب قرار می‏گرفت هریک از اعمال او مستلزم مجازات علیحده بود در موقعی که جرائم‏ متعدد وی نیز که یکجا تحت تعقیب قرار گرفته است باید مجموع مجازاتها دربارهء وی اعمال شود...دلائل مخالفین این عقیده مبنی بر این است که گاهی دو نوع مجازات‏ (مانند حبس موقت یا حبس مؤبد)قابل جمع نیست بعلاوه ممکن است اجتماع‏ مجازاتها بقدری سنگین و طویل المدة شود که زائد بر عمر طبیعی باشد...بعقیدهء نویسنده این مقاله برای استدلال خلاف و رد عقیده افرادی که‏ طرفدار تعیین مجازاتهای متعدد و اجرای مجموع آنها هستند باید بفلسفه مجازات‏ها و مباحث درباره آن توجه کرد...علمای حقوق امروز در میان عقاید مختلف دربارهء فلسفهء مجازاتها که‏ باختصار عبارتست از: 1)مجازات برای انتقام.2)مجازات از نظر تنبیه مجرم.3)مجازات بمناسبت حفظ و صیانت حقوق جامعه و دورنگهداشتن‏ مجرم از اجتماع.4)مجازات بجهت عبرت سایرین.5)و بالاخره مجازات بلحاظ تربیت و اصلاح مجرم در مدتی که از اجتماع دور شده است عقیدهء اخیر الذکر را پذیرفته‏اند و با توجه باینکه در مورد تعدد جرم هنوز متهم مجازات نشده است تا اثر تربیتی و اصلاحی آن نسبت بوی‏ برای اجتماع روشن شده باشد و بعبارت دیگر اجتماع اقدام جدی و قانونی برای‏ تأدیب مجرم بعمل نیاورده است تا نتیجه معلوم شود که یک بار مجازات و گذراندن‏ دوران تأدیب و اصلاح اخلاقی در مجرم چه اثری دارد و چه بسا ممکن است که‏ مجرم با اولین اقدام اجتماع و تعیین اولین مجازات مطیع مقررات شود و از نظام‏ اجتماعی تبعیت کند و با پذیرش این عقیده و روش دیگر مجالی برای تعیین‏ مجازاتهای متعدد و اجرای مجموع آن که جنبهء انتقامی دارد باقی نیست..ب)فقط مجازات جرم اشد مورد حکم قرار گرفته و اجرا شود...این عقیده که بموجب ماده‏ء 365 قانون آئین دادرسی کیفری فرانسه‏ مورد قبول واقع شده و در برابر مواد 32 و 33 قانون مجازات عمومی از آن تبعیت‏ شده بود در عمل با اشکالات عدیده مواجه میگردد و به همین جهت رویه قضائی فرانسه عملا مادهء مذکور را تغییر داده و مواد 32 و 33 قانون مجازات عمومی‏ نیز بعدا لغو و فعلا ماده 2 ملحقه باصول محاکمات جزائی جانشین آن گردیده‏ است...مواد 32 و 33 که ملغی الاثر گردیده ذیلا درج میشود.ماده 32...(اگر چند جرم برای یک مقصود واقع شده و مربوط بهم باشد یا اینکه بعضی از آنها مقدمه یا جزء دیگری بوده یا تفکیک از هم نشوند تمام آنها یک جرء محسوب و مجازات جرمی داده میشود که جزای آن اشد است)ماده 33«هرگاه شخصی جرمی را مکررا مرتکب شده بدون اینکه‏ حکمی دربارهء او صادر شده باشد برای هر جرمی حکم علیحده صادر نمی‏گردد ولی‏ محکمه مجرم را بحداکثر مجازات محکوم خواهد نمود».ایراد عمده‏ای که باین رویه وارد است این است که چنانچه جرم اشد در دیوان عالی کشور نقض شود و یا از جرائمی باشد که گذشت شاکی خصوصی‏ آن را از اثر بیندازد جرائم دیگر بدون مجازات میماند و تجویز رسیدگی مجدد و صدور حکم جدید دربارهء سایر جرائم نیز برخلاف اصل تسریع در رسیدگی بامور جزائی بوده و عملا نیز با مسأله مرور زمان قانونی مواجه میشود.طریقه اعمال مجازات جرم اشد در قانون جزای ایران در مورد تعدد معنوی جرم بشرح مادهء 31 قانون مجازات عمومی پذیرفته شده است.ماده 31 قانون مجازات عمومی چنین مصرح است«هرگاه فعل واحد دارای عناوین متعدد جرم باشد مجازات جرمی داده میشود که جزای آن اشد است.»نکتهء قابل توجه و تذکر در اینجا اینست که با آنکه مواد 32 و 33 مذکور با وضع مادهء 2 ملحقه باصول محاکمات جزائی منسوخ گردیده است‏ در بعضی از مواد قانون مجازات هنوز عقیده و نظر قانون‏گذاران واضع مواد منسوخ‏ مزبور منصوص است از آن جمله در ماده 161 قانون مجازات عموی چنین مقرر است ماده 161«متمرد در موقع تمرد مرتکب جنایت یا جنحهء دیگری هم‏ گردد در صورتیکه مجازات آن جرم اشد از مجازات تمرد باشد به مجازات جرم مزبور و الا بمجازات تمرد محکوم خواهد شد.»ج)برای هریک از جرائم مجازات علیحده تعیین و فقط مجازات اشد اجرا شود(سیستم جمع قضائی مجازاتها)عقیدهء مذکور که در حقوق جزای امروز نسبت بعقاید دیگر مرجح است‏ همان است که موجب مادهء 2 ملحقه باصول محاکمات جزائی ایران مورد قبول واقع‏ گردیده است...مادهء 2 ملحقه بشرح ذیل است:اگر شخصی مرتکب چند عمل شده که هریک از آنها مطابق قانون‏ جرم باشد محکمه برای هریک از آن اعمال حکم مجازات علیحده صادر خواهد کرد ولو اینکه مجموع آن اعمال بموجب قانون جرم خاصی شناخته شده یا بعضی‏ از آنها مقدمهء جرم دیگر باشد..1)در صورتیکه فردا فرد اعمال ارتکابیه جرم بوده و بدون اینکه‏ مجموع آنها در قانون عنوان جرم خاصی داشته باشد محکمه باید برای هریک‏ حداکثر مجازات مقرره را معین نماید...2)در صورتی که فردا فرد آن اعمال جرم بوده و مجموع آنها نیز در قانون عنوان جرم خاصی داشته باشد محکمه باید برای هریک از آن اعمال‏ مجازات علیحده تعیین کرده و برای مجموع نیز مجازات قانونی را مورد حکم قرار دهد. 3)در هریک از موارد فوق فقط مجازات اشد بموقع اجراء گذارده میشود نسبت ببحث در اطراف عقاید بهمین مختصر اکتفا میشود چه در این‏ خصوص در کتابهای حقوقی بتفصیل سخن رفته است و منظور از تنظیم این‏ سطور مداقه در اشکالاتی است که ممکن است در رسیدگی و صدور حکم مبتلا به‏ باشد و آنچه که در اجرای مواد مربوط بتعدد جرم مورد توجه است بشرح آتی‏ مورد بحت واقع میشود...

1)رعایت مقررات مربوط بتعدد در مورد جرائمی که اطفال مرتکب‏ میشوند....

با ملاحظه مواد(35 و 36)قانون مجازات عمومی که برای اطفالی‏ که کمتر از 18 سال دارند و بسن 15 سال تمام نرسیده‏اند مجازات خاصی تعیین‏ کرده است و با عنایت بماده 38 قانون مذکور که احکام تکرار جرم را نسبت باطفال مذکور جاری ندانسته است رویه محاکم بر این بوده که مقررات مربوط بتعدد را نیز درباره اطفال مزبور اعمال نمیکرده‏اند و رأی اصراری هیئت عمومی دیوان عالی‏ کشور بشماره 2001 مورخ 25/12/38 مؤید این نظر است. در رأی مذکور متذکر شده‏اند که(با التفات بماده 38 قانون مجازات‏ عمومی که اجرای احکام تکرار جرم را در مورد اشخاصی که کمتر از 18 سال دارند ممنوع نموده و با در نظر گرفتن این نکته که لزوم تنبیه و تنّبه در تکرار جرم منظور اصلی قانون‏گذار بوده با این کیفیت در مورد این قبیل اشخاص اجرا آنرا ممنوع نموده‏ است بطریق اولی در مورد تعدد جرم نظر مقنن بر تشدید مجازات این طبقه نمیباشد و رعایت احکام تعدد در این قبیل موارد مخالف روح و فلسفه مراتب مزبور می باشد.مسئله مورد توجه در این خصوص اینست که دادگاه با قبول عدم رعایت‏ احکام تعدد درباره این‏گونه افراد بچه نجو باید عمل نماید آیا برای هریک از جرائم‏ بدون رعایت مقررات تعدد مجازاتی تعیین و هریک از مجازاتها را مستقلا اجراء نماید یا اینکه مجازات جرم اشد را مورد حکم قرار دهند دراین‏باره رأی دیوان عالی‏ کشور بشماره 309 مورخ 13/7/39 که اقرب بصواب و بهترین راه‏حل قضیه‏ بنظر میرسد بشرح ذیل منعکس میگردد... (تشدید مجازات طبق ماده 2 الحاقی بقانون آئین دادرسی کیفری درباره‏ اشخاص بالغی که بسن 18 سال تمام نرسیده‏اند برخلاف روح ماده 38 قانون مجازات‏ عمومی میباشد که بموجب آن حتی احکام تکرار جرم را هم درباره آنان جائز ندانسته‏ است ولی در عین حال تعیین یک مجازات برای جرائم متعدد ارتکابی این اشخاص‏ مغایر نص هریک از مواد قانون مجازات عمومی که منطبق بر آن جرائم باشد خواهد بود بعلاوه چنانچه برای جرائم متعدد صغار یک مجازات تعیین شود و هرگاه یک‏ یا چند فقره از آن جرائم بعلل قانونی قابل کیفر نباشد اجرای مجازات تعیین شده‏ قبلی برای سایر جرائم باقیمانده خالی از منطق و اعتدال است علیهذا در چنین‏ موردی تعیین مجازات قانونی برای هریک از جرائم متعدد بدون رعایت تشدید کیفر و بموقع اجراء گذاردن مجازات قطعی شده جرمی که مجازات آن اشد است اقرب‏ بصواب مبیاشد...

تعددجرم از نظر صلاحیت محاکم

برابر ماده 197 قانون اصول محاکمات جزائی«هرگاه کسی متهم‏ بارتکاب چند جرم از درجات مختلف باشد در محکمهء محاکمه میشود که صلاحیت‏ رسیدگی بمهمترین جرم را دارد»و همچنین بموجب ماده 199 قانون مذکور هرگاه شخص مرتکب چندین‏ جرم در جاههای مختلف شود در محکمهء بآن جرم رسیدگی میشود که مهمترین‏ جرائم در حوزه آن واقع شده است و هرگاه جرمهای مرتکب از یک درجه باشد محکمه‏ که مرتکب در حوزه آن گرفتار شده بآن رسیدگی میکند»و ماده سوم از قانون تشکیل دیوان کیفر مصوب 34 چنین مصرح‏ است«در صورتیکه مستخدمین و یا مأمورین علاوه بر ارتکاب اختلاس یا ارتشاء یا کلاهبرداری مرتکب یک یا چند بزه دیگر شوند رسیدگی و اتهامات مزبوره هم‏ در دیوانکیفر بعمل خواهد آمد جز در مورد اتهاماتی که طبق قانون مجازات آنها اعدام است که در این صورت رسیدگی بکلیه اتهامات در صلاحیت دادگاههای‏ عمومی میباشد.»در مورد صلاحیت از نظر تعدد جرم در ماده 98 قانون آئین دادرسی‏ و کیفری ارتش چنین مقرر است.هرکس باتهام دو بزه مورد تعقیب واقع شود که یکی از آنها در حدود صلاحیت دادگاههای نظامی و دیگری در حدود صلاحیت دادگاههای دادگستری‏ باشد متهم بدوا بدادگاهی که صلاحیت رسیدگی بمهمترین بزه را دارد جلب میگردد و بعد از آن برای بزه دومی بدادگاه دیگر فرستاده میشود.»و سپس بموجب ماده 99 متذکر میشود«در مورد ماده قبل هرگاه‏ رسیدگی بموضوع بزه که در صلاحیت دادگاه نظامی است نظر باوضاع و احوال و کیفیت ارتکاب عمل ملازمه با رسیدگی بزه دیگر که در حدود صلاحیت دادگاهها عمومی است داشته باشد رسیدگی بکلیه بزه‏های متهم در دادگاههای نظامی بعمل‏ خواهد آمد.با توجه بمواد یاد شده کاملا روشن است که تعدد جرائم چگونه در تغییر صلاحیت محاکم مؤثر است تا آنجا که جرمی که رسیدگی بآن در صلاحیت دادگاههای عمومی است بجهت ملازمه با جرم دیگر در دادگاههای نظامی یا دادگاه دیوان کیفر مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت و نظر بتصریح قانون در موارد مذکور توضیح و تشریح بیشتر آن موجب اطاله کلام و غیر ضروری است.. نحوه عمل محاکم و دادسراها در مواقعی که برای جرائم متعدد یک‏ نفر کیفر خواستهای متعدد صادر گردیده است،در عمل بسیار اتفاق میافتد که‏ بعلت عدم توجه و یا تقدیم و تأخیر ارتکاب جرائم از ناحیه یک نفر کیفر خواستهای‏ متعدد صادر میشود و چه بسا که صدور کیفر خواست ثانوی مقارن صدور حکم قطعی‏ نسبت بجرم اول و گاهی پس از قطعیت حکم و اجرای مجازات آنست که نسبت بهر یک بنحو جداگانه بحث خواهیم کرد..

1-هرگاه وصول کیفر خواست ثانوی قبل از صدور رأی باشد

متهم نیز در همان دادگاه محاکمه شود حاکم دادگاه دستور توأم‏ شدن هر دو پرونده را صادر و برابر مقررات ماده 2 ملحقه رفتار میکند و اگر توجه‏ حاصل شود که پرونده در دادگاه دیگری مورد رسیدگی است هرگاه اتهام منتسبه‏ بمتهم که در دادگاه دیگر مورد رسیدگی میباشد از حیث درجه مهمتر و یا همدرجه‏ با جرم اخیر وی باشد ولی متهم در حوزهء دادگاه دیگر دستگیر شده باشد پرونده با صدور قرار عدم صلاحیت بدادگاهی که بجرم مهمتر رسیدگی مینماید یا اینکه متهم‏ در حزوه آن دادگاه دستگیر شده است ارسال میشود و در غیر این صورت مراتب‏ بدادگاهیکه بجرم اول رسیدگی میکند اعلام و رسیدگی بپرونده ثانوی متوقف میگردد و منتظر اتخاذ تصمیم دادگاه دیگر میشود درین صورت اگر دادگاهیکه بجرم اول‏ متهم رسیدگی میکند بصلاحیت این دادگاه تسلیم شد که پرونده را ارسال میدارد و یکجا رسیدگی میشود والا پس از حل اختلاف در مورد صلاحیت هر دو پرونده‏ توأم شده و در یک دادگاه مورد رسیدگی قرار میگیرد. 2-در صورتیکه نسبت بیکی از جرائم متهم قبلا رسیدگی شده و منجر بصدور حکم گردیده و بسبب پژوهش‏خواهی متهم دادگاه عالی ارسال شده باشد. در این مورد دو رویه در دادگاههای متبوع است یکی اینکه بدون‏ توجه بپرونده اولی برسیدگی ادامه میدهند و بصدور حکم مستقلی مبادرت مینمایند و در این صورت اجرای یکی از دو مجازات که اشد است بعهده دادسرائی است که حکم را اجراء می‏کند و رویه دیگر که بعقیده اینجانب اقرب بصلاح و صواب است‏ اینستکه رسیدگی بموضوع تا اعلام رأی دادگاه عالی و وصول پرونده بدادگاهیکه‏ بجرم ثانوی رسیدگی میکنند متوقف میشود و پس از وصول پرونده برابر ماده 3 ملحقه نسبت بجرم ثانوی اقدام بصدور رأی خواهد شد.اشکال مهمی که در این مورد متصور است موقعی است که رعایت تخفیف‏ درباره متهم ضروری باشد و در این‏گونه موارد(بشرحی که خواهد آمد)دادگاه‏ باستناد ماده 2 ملحقه میتواند با توسل بماده 45 مکرر قانون مجازات عمومی مجازات‏ را تا حداقل تنزل دهد هرچند که درباره رسیدگی بجرم اول بدون رعایت تعدد تعیین مجازات شده باشد نسبت باین موضوع رأی شماره 6736 مورخه 17/12/31 شعبه 3 دیوان عالی کشور بشرح ذیل است.موقعی که اعمال ماده 2 الحاقی بقانون آئین دادرسی کیفری ضروری‏ است که نسبت بکلیه اتهامات یکجا و دفعتا واحده رسیدگی بعمل آید و یا لا اقل‏ محکومیت متهم در مراجع دیگر که موجب رعایت تعدد است معلوم و محقق گردد زیرا در غیر اینصورت ممکن است احکام مراجع دیگر که سبب رعایت تعدد شده‏ است در مراحل بالاتر فسخ یا نقض گردیده و بالاخره منتهی ببرائت متهم شود و حکم‏ تشدیدی بصورت قطعیت رسیده و برخلاف حق و قانون مجازات تشدید گردد.3)در صورتیکه نسبت بیکی از جرائم متهم رسیدگی بعمل آمد و حکم‏ قطعی نیز صادر شده باشد.در این حال دو صورت قابل تصور است اول اینکه شروع باجرای‏ حکم نشده باشد دوم اینکه شروع باجرا شده ولی مجازات باتمام نرسیده باشد در حالتهای مذکور نیز دو روش موجود است بیک عده نسبت بپرونده ثانوی مستغلا رسیدگی کرده و حکم میدهند که در این صورت اجرای مجازات اشد بعهده دادسرای‏ اجرای کننده حکم است و عده دیگری رعایت مفاد ماده 2 ملحقه در موقع صدور حکم ثانوی لازم تشخیص و با توجه بآن اقدام بصدور رأی مینمایند.

آراء شعب دیوان عالی کشور نسبت بمورد یاد شده است بشرح ذیل‏ است:

رأی شماره 1002-16/4/19 شعبه پنجم«دادگاه نمیتواند(باستناد اینکه نسبت بجرم دیگر متهم حکم در دیوان کشور استوار شده و رسیدگی این دادگاه‏ منحصر بجرم است)از تعدد جرم صرفنظر کند چه آنکه وجود تعدد جرم همین‏ عمل متهم را که تحت رسیدگی میباشد مشمول ماده 2 الحاقی بآئین دادرسی کیفری‏ قرار میدهد اعم از اینکه جرم دیگر نیز تحت رسیدگی باشد یا نسبت بآن حکم‏ سابق قطعی شده و موضوع رسیدگی نباشد و تعدد در تمام جرایم متهم مؤثر خواهد بود.» رأی شماره 2580-25/9/36 شعبه سوم«اگر اجرای مجازات جرم قبلی متهم‏ در تاریخ ارتکاب بجرم اخیر او تمام نشده باشد در این صورت رعایت مقررات راجع‏ بتعدد جرم از لحاظ تعیین کیفر الزامی خواهد بود».رأی شماره 425-21/2/36 شعبه دوم«با اطلاق ماده 2 الحاقی‏ بقانون آئین دادرسی کیفری و توجه بمواد قانون دادرسی و کیفر ارتش راجع بتعدد جرم در مورد نظامیان ماده 98 قانون اخیر الذکر که در مقام بیان صلاحیت با تذکر اجرای مجازات شدیدتر است مانع رعایت مقررات تعدد جرم درباره متهمی که قبلا در دادگاه نظامی محکوم شده و قبل از اتمام مدت مرتکب جرم دیگری می‏شود که در صلاحیت دادگستری است نخواهد بود»

4)در صورتیکه نسبت بجرم اوم حکم قطعی صادر و اجراء نیز شده‏ باشد.در این صورت نیز از جهت رعایت ماده 2 ملحقه اختلاف نظر وجود دارد و از جهت اجرای مجازات نظریه قریب باتفاق آقایان قضات اینستکه اگر مجازات اجرا شده مجازات اشد باشد دیگر مجازات جرم دوم اجرا نخواهد شد و بالعکس مجازات اجرا شده اخف باشد مجرم باید مجازات اشد را با احتساب مجازات‏ اجرا شده تحمل کند و نظریه اقلیت بر اینست که باید مجازات ثانوی نیز اجراء شود زیرا محکمه بدون رعایت مقررات مربوطه بتعدد نسبت بهریک از جرائم جداگانه‏ رسیدگی میکرده و مجازات علیحده نیز تعیین نموده است خاصه اینکه اجرای مجازات‏ اشد بنحود فوق ممکن است در عمل مواجه با اشکالات گردد بعنوان مثال اگر مجازات‏ اجرا شده اخف حبس تأدیبی کمتر از دو ماه بوده و از طرف متهم خریداری گردیده‏ و وجه آن بحساب درآمد عمومی منظور شده باشد و مجازات ثانوی بیش از دو ماه غیر قابل خریداری باشد معلوم نیست چگونه میتوان آثار عمل انجام شده قبلی را منتفی کرد و بهر حال اشکالات استثنائی یاد شده مانع اجرای نظری که بنفع متهم‏ بوده و بمنظور قانون‏گذار نیز نزدکتر است نمیباشد و بعقیده اینجانب با توجه بقسمت‏ اخیر ماده 2 ملحقه باصول محاکمات جزائی دائر باینکه(در هر مورد فقط مجازات‏ اشد بموقع اجراء گذارده میشود»و با ملاحظه مفاد ماده 98 قانون دادرسی و کیفر ارتش که چنین مصرح است«در صورتیکه در هر دو دادگاه محکوم شدند فقط کیفری که شدیدتر است اجراء میشود)رویهء که برابر قانون و نزدیک بصلاح‏ متهم است همان اجرای مجازات اشد است خواه مجازات اشد قبلا اجراء شده باشد و یا بعد از اجرای مجازات اخف لازم الاجراء گردیده باشد.

رعایت تخفیف در تعدد جرم با اجتماع کیفیات مشدد و مخففه

گفتگوئی نیست که تعدد جرم از علل مشدد بوده و بموجب ماده 2 ملحقه باصول محاکمات جزائی(در صورتیکه فردا فرد اعمال ارتکابیه جرم بوده‏ بدون آنکه مجموع آنها در قانون عنوان جرم خاصی داشته باشد محکمه باید برای‏ هریک حداکثر مجازات مقرر را تعیین نماید.و در این صورت هرگاه اوضاع و احوال مقتضی رعایت تخفیف درباره‏ متهم باشد چگونه باید عمل شود؟نسبت باین موضوع ماده 45 مکرر قانون‏ مجازات عمومی چنین مقرر میدارد«در موارد تکرار یا تعدد جرم و همچنین در کلیهء مواردی که مطابق قانون جرم باید بحداکثر مجازات محکوم شود هرگاه‏ محکمه موجبات تخفیف مجازات را موجود دید میتواند مرتکب را بکمتر از حداکثر محکوم کند بدون اینکه بتواند مجازات را بکمتر از حداقل تنزل دهد»در این‏ مسئله در کتاب استاد فقید مرحوم دکتر سمیعی بحثی عنوان شده و نتیجهء که‏ گرفته شده است اینستکه هرگاه متهم مرتکب دو فقره جرم شده باشد و مبتلا مجازات‏ یکی 6 ماه تا 2 سال و مجازات دیگری 3 ماه تا سه سال باشد محکمه در رعایت‏ ماده 45 مکرر میتواند حبس را تا سه ماه پائین بیاورد زیرا مجازات اشد مجازاتی‏ است که حداکثر آن زیادتر باشد و در مثال فوق مجازات اشد همان سه ماه تا سه سال‏ است که در موقع رعایت تخفیف میتوان حداقل آنرا مورد حکم قرار داد و اجراء نمود.هرچند نظریه مذکور ظاهرا بنفع متهم میباشد بدلائلی که ذیلا عنوان‏ میشود با نص قانون توافقی ندارد و با توجه باینکه مقررات جزائی غیر قابل تفسیر است در عمل این عقیده قابل اعمال نیست و برای روشن شدن موضوع بگفتگو در اطراف مثالی که استاد فقید عنوان کرده‏اند میپردازیم در مثال مذکور اگر محکمه‏ نخواهد دربارهء متهم تخفیفی بدهد باید او را بحداکثر مجازات یعنی بدو فقره حبس‏ یکی دو سال و یکی سه سال محکوم کند که در این مورد البته مجازات اشد یعنی‏ سه سال حبس قابل اجراء است و اما در صورتیکه مقتضیات رعایت تخفیف دربارهء متهم موجود باشد با عنایت بمادهء 2 ملحقه که مقرر است«باید دربارهء هریک از جرائم بنحو علیحده بحکم حداکثر مجازات صادر شود»و با مداقهء در مادهء 45 مکرر قانون مجازات عمومی که چنین مصرح است«در کلیه مواردیکه مطابق‏ قانون مجرم باید بحداکثر مجازات محکوم شود هرگاه محکمه موجبات تخفیف‏ را موجود بداند میتواند مجازات را تا حداقل نتزل دهد»باید دادگاه هریک از جرائم را بطور جداگانه با دو مادهء فوق انطباق داده نتیجتا متهم را با رعایت مادهء 45 مکرر بدو فقره حبس که یکی سه ماه است و دیگری شش ماه است محکوم‏ نماید در این صورت اجرای مجازات سه ماه حبس اجرای مجازات اشد نیست و منظور قانون‏گذار حاصل نمیشود و نتیجه علمی این بحث معطوف است باینکه در تعدد جرم باید مجازات جرمی که مجازات آن اشد است درباره متهم اجرا شود یا علی‏ الطلاق مجازات اشد قابل اجراء است و در این مورد صرفنظر از فایده بحث علمی این‏ موضوع که خود از مسائل جالب علمی حقوق جزا است نظر بتصریح قانون جزای‏ ایران دائر باعمال مجازات اشد بنحو اطلاق ورود بگفتگو مزبور از فایده عملی خالی‏ است و در ما نحن فیه فقط مجازات اشد که شش ماه حبس است قابل اجراء میباشد.

تعدد جرم از نظر سابقه تکرار

در سیستم جمع قضائی مجازاتها یکی از نتایج مورد نظر صاحب نظران‏ سیستم مذکور این است که پس از اجرای مجازات اشد درباره متهم باید کلیه‏ محکومیت‏های وی که اجراء نشده جزء سوابق محکومیت مؤثر کیفری بحساب آید فی المثل اگر کسی باتهام ارتکاب سرقت و اخذ مال بعنف یکجا محاکمه گردیده‏ و بیک فقره شش ماه حبس تأدیبی و یک فقره سه ماه حبس تأدیبی محکوم شده باشد پس از اجرای تمام مجازات اشد(شش ماه)هرگاه مرتکب جرم جدیدی شود باید بعنوان کسی که دو فقره سابقه محکومیت کیفری مؤثر دارد محاکمه و محکوم‏ شود.با وجود تصریحی که در ماده 24 قانون مجازات عمومی ایران وجود دارد عملا اجرای مقررات مربوط بتعدد جرم فاقد نتیجه فوق الذکر است زیرا بموجب‏ ماده 24 قانون مجازات عمومی باید مرتکب قبلا بحکم لازم الاجراء محکوم بجزای‏ جنائی یا جنحه شده و(از تاریخ اتمام مجازات)در ظرف مدتهای مقرر مجددا مرتکب‏ جنحه یا جنایتی شده باشد و با توجه باینکه برابر ماده 2 ملحقه در هر حال فقط مجازات‏ اشد اجراء میشود و بقیه مجازاتها غیر مجری میماند...نتیجه همان محکومیت‏ اجراء شده سابقه محکومیت حساب خواهد شد.

تعدد جرم از نظر نتایج عمل

در این مبحث دو موضوع قابل توجه و مداقه است یکی تعدد نتایج‏ عمل واحد و نظراتی که درباره آن اظهار شده و دیگری موردی که قانون برای اعمال‏ متعدد مجازات واحدی تعیین کرده است...نتایج عمل واحد...(فعل واحد ممکن است دارای عناوین متعدد جرم باشد و هریک از نتایج متعددی که از فعل واحد حاصل میشود در قانون‏ مجازات خاصی داشته باشد که در این صورت بموجب ماده 31 قانون مجازات عمومی‏ بشرح ذیل..هرگاه فعلی واحد دارای عناوین متعدد جرم باشد مجازات جرمی داده‏ میشود که جزای آن اشد است»تعیین تکلیف کرده است در مورد فوق مسئله‏ که قابل بحث و گفتگو باشد وجود ندارد فقط از نظر تشخیص عمل و تعیین عنوان‏ جرم مباحثی پیش آمده است که بعنوان نمونه چند مورد آن مورد بحث واقع میشود

تعدد در عمد اشتباهی

موردی پیش آمده است که یکنفر بقصد قتل عمد با داشتن سبق تصمیم‏ بطرف دیگری تیراندازی کرده است و بعلت عدم مهارت در تیراندازی گلوله بشخص‏ ثالثی که مورد نظر مجرم نبوده است اصابت کرده و شخص مذکور بقتل رسیده است‏ در این مورد نظر دادگاه عالی جنائی بر این بوده است که عمل متهم موصوف از موارد و مصادیق تعدد معنوی جرم است و متهم مرتکب در جرم گردیده است یعنی‏ عمل وی دارای عناوین متعدد جرم بوده است یکی اینکه متهم شروع بقتل دیگری‏ کرده و دیگر آنکه بعلت عدم مهارت در تیراندازی موجب قتل غیر عمد ثالثی‏ گردیده است ولکن رأی صادره از هیأت عمومی دیوان عالی کشور مبنی بر اینست‏ که عمل متهم مشمول مقررات مربوط بتعدد جرم نیست زیرا چنین عمل واحدی‏ که ناشی از یک اراده و فکر و تصمیم بوده است دو جرم محسوب نمیشود تا مستلزم‏ صدور دو حکم مجزات باشد متهم قصد کشتن انسانی را داشته و در اثر عمل‏ وی انسانی کشته شده است بنابراین عمل واحد و مشمول عنوان قتل نفس است.مورد دیگر اینستکه متهمی در مورد ملکی که نسبت بآن امین محسوب‏ میشده است تقاضای ثبت نام خود را کرده است که این عمل برابر ماده 107 قانون ثبت‏ کلاهبرداری محسوب است نظر باینکه ملک مذکور مالکین متعدد داشته و عده‏ زیادی مشاعا در آن سهیم و شریک بوده‏اند شکایات کیفری متعددی علیه نامبرده‏ تقدیم دادسرا گردیده و منتهی بصدور کیفرخواستهای متعدد شده است و با لحاظ اینکه متهم ملک فرد در سهام‏داران را بثبت رسانده است عمل او را از مصادیق‏ ماده 2 ملحقه بقانون اصول محاکمات جزائی دانسته‏اند و حال آنکه بعقیده اینجانب‏ عمل مذکور که تقاضای ملک واحدی در تاریخ معینی است فعل واحدی محسوب‏ و تعدد مالکین و سهام‏داران تأثیری در تغییر عنوان جرم ندارد و احکام تعدد جرم‏ درباره آن جاری نیست و همینطور است....در موقعیکه سارقی بیک بار وارد منزل شده و اشیائی که بچند نفر تعلق دارد سرقت کرده باشد که در این مورد رأی شماره 1288 مورخه 8/8/25 شعبه دوم دیوان عالی کشور چنین مصرح است«بزه سرقت وقتی متعدد محسوب است‏ که محل سرقت مختلف و نوع مال مسروق و تاریخ آن متفاوت باشد».

تعدد جرم در امور خلافی و اداری و جزائی که مجازات آنان جزای‏ نقدی است

در حال حاضر در موارد فوق بحثی نیست که مقررات تعدد جرم نسبت‏ بموضوعات یاد شده جاری نمیگردد و آراء متعددی در این خصوص از دیوان عالی‏ کشور صادر گردیده و رویه محاکم عموما بر اینست که مقررات مربوط بتعدد را درامور فوق مطلقا اجراء نمینماید رأی شماره 2691-1/12/18 دیوان عالی کشور باین شرح است که(در اعمال قوانین جزائی بر ضرر متهم باید بقدر متقن از مدلول‏ مواد اکتفا کرد پس ماده 2 الحاقی نیز شامل بجزائم جنجه و جنایت خواهد بود و شامل گناهانی که در دادگاههای اداری رسیدگی میشود نیست ولو اینکه تبعا یا بعلت خاص دیگری بر دادگاههای جزائی مطرح و مورد حکم واقع شود)و همچنین است رأی شماره 2957 مورخه 27/11/17 که بموجب آن بزه خلافی‏ همانطور که مؤثر در تکرار جرم نیست موجب تعدد جرم نیز اصولا نخواهد بود) و همینطور رأی شماره 257 25/10/18 دیوان عالی کشور مقررات تعدد را در مورد جرائمی که مجازات آن جزای نقدی است جاری نمی‏داند.

تعدد در جرائم سیاسی

برابر ماده 26 قانون مجازات عمومی«احکام تکرار جرم درباره اشخاصی‏ که بواسطه ارتکاب جرم سیاسی محکوم شده‏اند جاری نخواهد بود در این مورد از نظر رعایت تعدد هنوز رویه واحدی اتخاذ شده است عقیده بعضی بر آن است‏ همانطور که در مورد اطفال و جرائم اداری و خلافی و جزائی که مجازات آن جزای‏ نقدی است با استفاده از قاعده اولویت رویه بر اینست که مقررات تعدد جرم را رعایت‏ نمیکنند در این مورد نیز باید از روش فوق پیروی کرد و عقیده عدهءای دیگر بر این‏ است که دلیل کافی بر عدول از نص قانون نیست و در این‏گونه جرائم نیز باید مقررات مربوط بتعدد اجرا شود.«تعدد در جنحه کوچک(تقصیر)و جرائمی که مجازات آن سابقه‏ محکومیت کیفری محسوب نمیشود».هرچند که در ماده 2 ملحقه باصول محاکمات جزائی(کلمه جرم) علی الاطلاق قید گردیده است و ظاهر ماده در این است که باید نسبت بکلیه‏ جرائم اعم از جرائم اطفال و جرائم سیاسی و خلافی و جنحه و جنایت اعمال گردد لکن با توجه به استدلالی که درباره جرائم اطفال و جرائم سیاسی و جرائمی که‏ مجازاتهای آن جزای نقدی است بعمل آمد بعقیده نویسنده مفاد ماده 2 ملحقه‏ نسبت بجرائمی که تقصیر(جنحه کوچک)محسوب میشود و همچنین جرائمی که‏ حداکثر مجازات آن تا دو ماه حبس تأدیبی بوده و برابر ماده 4 از مواد اضافی بقانون آئین دادرسی کیفری سابقه محکومیت مؤثر کیفری محسوب نمیشود و با توجه‏ بمواد قانون جزا این‏گونه جرائم در درجه کمتری از اهمیت قرار گرفته‏اند در این‏ گونه موارد باید از تشدید مجازات بموجب ماده(2)ملحقه باصول محاکمات جزائی‏ خودداری شود....  «احتساب ایام بازداشت گذشته هنگام رعایت تعدد جرم‏ در صورتیکه کلیه اتهامات متهم یکجا تحت تعیب قرار گرفته باشد نظر باینکه بازپرس با عنایت بتعدد جرم و شدت مجازات تأمین اخذ مینماید نتیجة پس از صدور حکم و در هنگام اجرای مجازات اشد ایام بازداشت گذشته احتساب‏ خواهد شد و هرگاه جرائم تعدد متهم در هنگام تعقیب در دادسرا در شعب مختلف‏ بازپرسی یا در حوزه‏های قضائی مختلف تحت تعقیب قرار گرفته و در هنگام محاکمه‏ کلیه جرائم وی یکجا رسیدگی شود در این مورد و نیز دادگاه پس از تشدید مجازات بموجب ماده 2 ملحقه حکم خواهد داد که کلیه ایام بازداشت گذشته‏ احتساب شود.اما گاه اتفاق می‏افتد که متهم در دو دادسرا که در حوزه قضائی دو شهرستان قرار دارند تحت تعقیب قرار گرفته و بموجب تأمین زندانی میشود و در موقع‏ صدور حکم و تعیین مجازات نیز هریک از محاکم بدون توجه و در نظر گرفتن‏ جرم دیگر متهم و بدون رعایت ماده 2 ملحقه تعیین مجازات مینمایند و هنگام‏ اجرای مجازات توجه حاصل میشود که متهم در دادگاههای مختلف محکومیت‏های‏ کیفری قطعی دارد در این صورت بحثی نیست که فقط مجازات اشد قابل اجراء است ولکن از جهت احتساب ایام بازداشت نظر اداره حقوقی وزارت دادگستری‏ این است که فقط آن مدت از ایام بازداشت قابل احتساب است که متهم بجهت‏ جرمی که مجازات آن اشد و قابل اجراء است در زندان بوده است و ایام بازداشت‏ گذشته متهم برای سایر جرائم وی که جهت اخف بودن مجازات قابل اجراء نیستند قابل احتساب نمی باشد.

دانستنی های حقوقی

دانستنی های حقوقی

 

آیا می‌دانید؟

عوامل توليد،‌ تكثير و توزيع آثار سمعي و بصري مستهجن حسب مورد به مجازات مفسد في‌الارض، حبس، شلاق، جزاي نقدي، ضبط تجهيزات مربوطه و محروميت از حقوق اجتماعي محكوم مي‌گردند؟

آیا می‌دانید؟

نگهداري نوار،‌ ديسكت و لوح‌هاي فشرده مستهجن و مبتذل جرم بوده و دارنده به مجازات جزاي نقدي و ضبط تجهيزات مربوطه محكوم مي‌گردد؟

آیا می‌دانید؟

عامل انتشار آثار مستهجن و مبتذل از طريق سايت‌هاي كامپيوتري و و بلوتوث به مجازات شلاق (30 تا 74 ضربه) و جزاي نقدي (10 تا 50 ميليون ريال) و محروميت از حقوق اجتماعي (2 تا 5 سال) محكوم مي‌گردند؟

آیا می‌دانید؟

براي ارسال و ابلاغ اظهار نامه مي توانيد به دفاتر مشخص در دادگستري يا ادارات ثبت اسناد مراجعه كنيد؟

آیا می‌دانید؟

هر كس مي‌تواند قبل از طرح دعوا در مراجع قضايي حق خود را با ارسال اظهار نامه از ديگري مطالبه كند؟

آیا می‌دانید؟

در صورت عدم طرح دعوا در مراجع قضايي مي‌توانيد براي برابر با اصل نمودن مدارك و اسناد به ادارات ثبت اسناد و دفاتر اسناد رسمي مراجعه كنيد؟

آیا می‌دانید؟

براي شكايت از تصميمات و دستورات مقامات دولتي و شهرداري‌ها، بايد به ديوان عدالت اداري مراجعه كنيد؟

آیا می‌دانید؟

دادخواهي حق مسلم هر فرد است و هر كس مي تواند به منظور دادخواهي به دادگاه‌هاي صالح مراجعه نمايد؟

آیا می‌دانید؟

در صورت مفقود نمودن چك بايد فوراً‌ موضوع را ابتدا به بانك مربوط و سپس به دادسراي عمومي و انقلاب اطلاع دهيد؟

آیا می‌دانید؟

در صورت مفقود شدن اسناد و مدارك بدون مراجعه به مراجع قضايي مي‌توانيد به سازمان‌ها و ادارات مربوط مراجعه كنيد؟

آیا می‌دانید؟

زمان تجدیدنظرخواهی نسبت به آراء محاکم بدوی برای اشخاص مقیم ایران فقط بیست روز از زمان ابلاغ رأی با انقضای مدت واخواهی است.

آیا می‌دانید؟

ادعای جدید در مرحله تجدیدنظر، مسموع نیست.

آیا می‌دانید؟

به دادخواست‌های ناقص در دادگاه تجدیدنظر رسیدگی نخواهد شد.

آیا می‌دانید؟

مرجع تجدیدنظر فقط به آنچه که مورد تجدیدنظرخواهی است و در مرحله نخستین مورد حکم قرار گرفته، رسیدگی می‌نماید.

آیا می‌دانید؟

جهات قانونی درخواست تجدیدنظر:
الف. ادعای بی‌اعتبار بودن مستندات دادگاه.
ب. ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود.
ج. ادعای بی‌توجهی قاضی به دلایل ابرازی.
د. ادعای مخالف بودن رأی با موازین شرعی و با مقررات قانونی.

آیا می‌دانید؟

در پرونده‌های کیفری فقط اشخاص زیر حق درخواست تجدیدنظر دارند:
الف. محکوم‌علیه یا وکیل یا نماینده قانونی او.
ب. شاکی خصوصی یا وکیل یا نماینده قانونی او.
ج. دادستان در خصوص جرائمی که به موجب قانون، تعقیب آنها به عهده او گذارده شده است.

آیا می‌دانید؟

آراء دادگاه‌های کیفری فقط در موارد ذیل قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه‌های تجدیدنظر استان است:
الف. ضبط اموال بیش از یک میلیون ریال.
ب. جرائمی که طبق قانون مستلزم پرداخت دیه بیش از خمس دیه کامل است.
ج. جرائمی که حداکثر مجازات قانونی آن بیش از سه ماه حبس یا شلاق یا جزای نقدی بیش از پانصد هزار ریال.
و. محکومیت‌های انفصال از خدمت دولت.

آیا می‌دانید؟

اوراق قضایی به آدرسی که در پرونده اعلام کرده‌اید ارسال می‌شود لذا در صورت تغییر آدرس لازم است فوری مراتب را به دادگاه اعلام کنید.

آیا می‌دانید؟

در صورت ضمانت از متهم در صورتی که مرجع قضایی اعلام نمود مکلف به معرفی وی می‌باشید و در صورت عدم معرفی وجه‌الکفاله یا وجه‌الوثاقه از شما اخذ خواهد شد.

آیا می‌دانید؟

اگر از سوی مرجع قضائی احضار شدید، عدم حضور بدون عذر موجه منجر به جلب و دستگیری شما خواهد شد.

آیا می‌دانید؟

در امور کیفری که رسیدگی به آن فوریت دارد، در تمام ساعات شبانه‌روز قاضی کشیک مستقر در دادسرا قابل دسترس است.

آیا می‌دانید؟

دبرای طرح شکایت می‌توانید به داسرا و مراجع انتظامی مراجعه کنید.

آیا می‌دانید؟

در پرونده‌های مهـم، متهم باید وکیل داشته باشد و در صورتی که وکیل معرفی نکند دادگاه برای او وکیل تسخیری تعیین می‌کند.

آیا می‌دانید؟

در صورتی که متهم توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشد، می­تواند از دادگاه درخواست تعیین وکیل مجانی نماید؟

آیا می‌دانید؟

واحد ارشاد و معاضدت قضایی مستقر در مجتمع­های دادگستری استان قم آماده ارائه راهنمایی حقوقی به شما هستند؟

آیا می‌دانید؟

پیشگیری بهتر از درمان است. قبل از انجام هر کاری که می­تواند برای شما مشکلات حقوقی ایجاد کند بهتر است با یک وکیل دادگستری و یا کارشناس حقوقی مشورت کنید؟

آیا می‌دانید؟

مسائل حقوقی امور تخصصی هستند بهتر است برای طرح دعوا و دفاع از آن از وکلای دادگستری استفاده کنید؟

آیا می‌دانید؟

هر یک از ورثه یا شخص ذی‌نفع می‌تواند از دادگاه گواهی انحصار وراثت تحصیل نماید؟

آیا می‌دانید؟

اخذ گواهی انحصار وراثت به معنای مطالبه سهم­الارث نیست بلکه فقط برای تعیین ورثه می­باشد؟

آیا می‌دانید؟

برای درخواست تأمین دلیل باید به شوراهای حل اختلاف محل مراجعه کنید؟

آیا می‌دانید؟

حتی قبل از اینکه اقدام به طرح دعوا نمایید می‌توانید درخواست تأمین دلیل نمایید؟

آیا می‌دانید؟

تأمین دلیل برای حفظ دلایلی است که ممکن از در آینده نزدیک از بین بروند؟

آیا می‌دانید؟

برای دریافت برگه اظهارنامه و ارسال آن می‌توانید به آسانی به اداره ثبت اسناد و املاک و یا به قسمت تمبرفروشی محاکم حقوقی و کیفری (واقع در خیابان ساحلی) مراجعه نمایید؟

آیا می‌دانید؟

قبل از طرح دعوا در دادگستری می­توانید با ارسال اظهارنامه و با کمترین هزینه حق خود را از دیگری مطالبه نمایید؟

آیا می‌دانید؟

افراد می‌توانند از کانون وکلای دادگستری قم و یا دادگاه رسیدگی کننده به پرونده، درخواست تعیین وکیل مجانی نمایند؟

آیا می‌دانید؟

افرادی که توانایی انتخاب وکیل را ندارند در امور مدنی می­توانند درخواست وکیل رایگان نمایند؟

آیا می‌دانید؟

نفقه اولاد بر عهده پدر می‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

در صورت فوت پدر و یا عدم توانایی مالی او برای پرداخت نفقه اولاد، این وظیفه به عهده جد پدری می‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

پدر نسبت به پرداخت نفقه فرزندی که دارای شغل و درآمد مشخص است مسئوولیت ندارد.

آیا می‌دانید؟

سرپرستی و نگهداری طفلی که پدر و مادر او جدا از یکدیگر زندگی می‌‌کنند تا سن 7 سالگی بر عهده مادر می‌‌باشد و تفاوتی بین فرزند دختر یا پسر نمی‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

اگر مادری در صورتی که حق حضانت طفل با اوست بخواهد ازدواج کند حق حضانت از وی سلب می‌‌شود و در صورت صلاحیت پدر به وی اعطا می‌‌گردد، مگر اینکه در زمان طلاق، توافقی در این خصوص کرده باشند.

آیا می‌دانید؟

در صورت فوت پدر، حضانت طفل با مادر زنده است هر چند این طفل جد پدری یا قیم داشته باشد مگر در صورت عدم صلاحیت مادر.

آیا می‌دانید؟

فرزند دختر تا 9 سال قمری و فرزند پسرتا 15 سال قمری تحت حضانت والدین خود هستند.

آیا می‌دانید؟

فرزند دختر پس از اتمام سن 9 سالگی و فرزند پسر پس از اتمام سن 15 سالگی در تعیین محل زندگی خود ( نزد پدر یا مادر) مختار می‌‌باشند.

آیا می‌دانید؟

پدر یا مادری که حضانت طفل به آنها داده شده حق ندارند طفل را به محلی غیر از محل اقامت طرفین یا خارج از کشور ببرد یا بفرستد مگر با کسب اجازه از دادگاه.

آیا می‌دانید؟

اگر در صورت انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل در حضانت اوست سلامت روانی و جسمی طفل دستخوش خطر قرار گیرد این دادگاه است که برای حضانت طفل تصمیم لازم را خواهد گرفت.

آیا می‌دانید؟

مادر در قبال قبول حضانت و نگهداری طفل نمی‌‌تواند مطالبه اجرت نماید چرا که نگهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است ، لکن نفقه فرزند بر عهده پدر و سپس جد پدری است.

آیا می‌دانید؟

چنانچه پدر یا مادری که حضانت طفل بر عهده وی می‌‌باشد به بیماری لاعلاج و واگیردار دچار شود حق حضانت ساقط می‌‌شود مگر اینکه شخص بتواند در این خصوص پرستار بگیرد (اجیر نماید).

آیا می‌دانید؟

اگر کسی که حضانت طفل به او عهده اوست پس از اتمام زمان حق حضانت، از دادن طفل به شخصی که قانوناً حق مطالبه دارد خودداری نماید برابر قانون به مجازات 3 تا 6 ماه حبس و یا جزای نقدی از یک میلیون و پانصد هزار تا سه میلیون ریال محکوم خواهد شد.

آیا می‌دانید؟

شوهر مکلف به پرداخت نفقه همسرش می باشد.

آیا می‌دانید؟

نفقه شامل تامین هزینه زندگی زن که شامل خانه – اثاثیه منزل – غذا و لباس و دارو و درمان از زمان عقد دایم بر عهده شوهر می‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

تمکین به معنای اطاعت زن از شوهر در ادای وظایف زوجیت ، حسن معاشرت و سکونت در منزل شوهر می‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

به زنی که از همسرش در مفهوم خاص و عام تمکین نکند ناشزه می‌‌گویند و این زن مستحق نفقه نمی‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

زن باید در منزلی که شوهر تعیین می‌‌کند سکنی نماید مگر آنکه هنگام عقد اختیار تعیین منزل به زن داده شود.

آیا می‌دانید؟

اگر منزلی که شوهر تهیه نموده مناسب شئونات اجتماعی زن باشد ولی سکونت در آن موجب احتمال ضرر و زیان شرافتی یا بدنی (آزار و اذیت ) زن باشد، خروج زوجه از آن منزل، نشوز و عدم اطاعت محسوب نمی‌‌شود و نفقه تا زمان برطرف شدن مشکل به وی تعلق می‌‌گیرد.

آیا می‌دانید؟

در فاصله میان عقد و انجام ازدواج، نفقه‌‌ای به زن تعلق نمی‌‌گیرد مگر اینکه زن جهت شروع به زندگی اعلام آمادگی نماید ولی مرد از بردن همسرش خودداری کند و در این صورت زن مستحق دریافت نفقه می‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

زنی که شوهرش نفقه پرداخت نمیکند هم می‌‌تواند شکایت کیفری نماید و هم دادخواست حقوقی ارائه نماید.

آیا می‌دانید؟

نفقه زمان حال از طریق شکایت کیفری قابل مطالبه است و نفقه زمان گذشته از طریق ارائه دادخواست حقوقی قابل مطالبه است.

آیا می‌دانید؟

به زنی که بعد از عقد، شروع به زندگی زناشویی و رفتن به منزل شوهرش را منوط به پرداخت مهریه نماید، نفقه تعلق می‌‌گیرد.

آیا می‌دانید؟

اگر شوهر با داشتن استطاعت مالی نفقه زن خود را با وجود تمکین همسرش به وی ندهد، و یا از پرداخت نفقه سایر اشخاص واجب النفقه خودداری نماید مجازاتش برابر قانون از 3 ماه و 1 روز تا 5 ماه حبس است.

آیا می‌دانید؟

در زمان عده طلاق رجعی که 3 ماه و 10 روز پس از ثبت طلاق می‌‌باشد مرد مکلف به پرداخت نفقه همسرش می‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

اگر طلاق به علت عدم تمکین و اطاعت زوجه از همسرش صادر شده باشد در زمان عده نفقه‌‌ای به زن تعلق نمی‌‌گیرد مگر آنکه در تمیکن شوهر قرار گیرد.

آیا می‌دانید؟

مهریه عندالمطالبه است یعنی به محض انعقاد عقد نکاح ، زن مالک مهریه می‌‌شود.

آیا می‌دانید؟

عدم تعیین مهریه در ازدواج موقت باعث بطلان عقد می‌‌شود.

آیا می‌دانید؟

مهریه نیز مانند سایر حقوق مالی قابل نقل و انتقال قهری به ورثه است.

آیا می‌دانید؟

اگر شوهر فوت کند ودیه‌‌ای به ورثه برسد با توجه به اینکه مهریه جزء دین ممتاز است همسر می‌‌تواند قبل از تقسیم دیه، مهریه خود را از دیه مطالبه نماید.

آیا می‌دانید؟

در صورتی که پدر زوج پرداخت مهریه را از طرف پسرش ضمانت نماید در برابر قانون مسئول به پرداخت می‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

شوهر اجازه فروش جهیزیه همسرش را ندارد و تا زمان بقای زندگی مشترک حق استفاده از این اموال را دارد.

آیا می‌دانید؟

اگر زوجی بدون اذن همسرش جهیزیه وی را بفروشد برابر قانون مسئول است و می توان به عنوان فروش مال غیر از وی شکایت نمود.

آیا می‌دانید؟

زن حق دارد مستقلاً در دارایی خود هرگونه تصرفی نماید و شوهر حق مداخله در این امور را ندارد، برای مثال سهم الارث خود را ببخشد یا بفروشد

آیا می‌دانید؟

مرد با داشتن همسر، نمی‌‌تواند زن دیگری را اختیار کند مگر با اجازه دادگاه.

آیا می‌دانید؟

در صورتی مرد میتواند درخواست ازدواج مجدد نماید که اولاً رضایت همسر اول را داشته باشد و ثانیاً همسرش بیمار باشد و قادر ایفای وظایف زناشویی نباشد و یا زندگی خانوادگی را ترک نماید و یا اعتیاد داشته باشد.

آیا می‌دانید؟

اگر مردی هر چند با اجازه دادگاه ازدواج مجدد نماید لطمه‌‌ای به حق همسر اول که ناشی از عقد نکاح و شرطی که به نفع او شده وارد نمی‌‌کند و زن می تواند برای مطلقه کردن خود با حفظ حقوق خود به دادگاه مراجعه نماید.

آیا می‌دانید؟

دفاتر ازدواج حق ندارند بدون حکم دادگاه ازدواج مجدد را به ثبت برسانند.

آیا می‌دانید؟

عدم ثبت واقعه ازدواج جرم محسوب می شود و مرتکب به حبس تا 1 سال محکوم خواهد شد.

آیا می‌دانید؟

عدم ثبت واقعه ازدواج جرم محسوب می شود و مرتکب به حبس تا 1 سال محکوم خواهد شد.

آیا می‌دانید؟

اگر مردی در زمان عده طلاق همسر اولش ، بخواهد ازدواج دیگری نماید باید با کسب اجازه از دادگاه باشد زیرا زوجه در این ایام هنوز همسر شرعی وی محسوب می‌‌شود.

آیا می‌دانید؟

به زنی که به عقد موقت مردی در آید و به زبان عامیانه صیغه وی شود نفقه‌‌ای تعلق نمی‌‌گیرد مگر اینکه در زمان عقد موقت در این مورد توافقی صورت گرفته باشد.

آیا می‌دانید؟

حقوق فرزندان حاصل از ازدواج موقت از جمله نفقه – حضانت – توارث بر عهده پدر طفل می‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

در نکاح موقت هیچ یک از زوجین از یکدیگر ارث نمی‌‌برند.

آیا می‌دانید؟

مطالبه اجره المثل ایام زوجیت مستند به قانون می‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

اگر زوجه کارهایی را که شرعاً بر عهده وی نبوده و به دستور زوج و با قصد عدم تبرع ( مجانی و بدون عوض نباشد ) انجام دهد می‌‌تواند از دادگاه تقاضای دریافت اجرت المثل نماید.

آیا می‌دانید؟

زن وقتی می‌‌تواند مطالبه اجرت‌‌المثل نماید که تقاضای طلاق از طرف شوهرش باشد.

آیا می‌دانید؟

در تعیین اجره المثل ملاک وضع مالی مرد نیست بلکه دادگاه دستور به انجام کارشناسی صادر می‌‌نماید.

آیا می‌دانید؟

تعیین نحله در طول اجرت المثل است یعنی در صورت عدم تعلق اجرت المثل به زوجه، نحله تعیین می گردد.

آیا می‌دانید؟

در تعیین نحله قاضی دادگاه با توجه به وضعیت مالی زوج و زحمات زن ، مبلغی را معین می‌‌نماید.

آیا می‌دانید؟

در هنگام ثبت ازدواج سردفتر ازدواج وظیفه دارد که شرایط مندرج در قباله را مورد به مورد به دو طرف تفهیم نماید چرا که شرطی معتبر است که مورد توافق زن و مرد قرار گیرد و به امضای هردوی آنها رسیده باشد.

آیا می‌دانید؟

برابر قانون هر یک از نامزدهای می‌‌توانند در صورت به هم خوردن وصلت، هدایایی را که برای ازدواج به طرف دیگر یا والدین هم داده‌‌اند مطالبه نمایند.مثل حلقه نامزدی و سرویس طلا

آیا می‌دانید؟

چنانچه یکی از نامزدها، فوت نمایند و وصلت به هم بخورد، و هدایا عیناً موجود نباشد طرف مقابل وظیفه‌‌ای ازبابت برگرداندن بهای هدایا به خانواده متوفی نخواهد داشت.

آیا می‌دانید؟

در موارد ذیل زن می‌‌تواند از دادگاه تقاضای طلاق نماید:
1- عدم پرداخت نفقه زن و انجام سایرحقوق واجب زن به مدت شش ماه
2- بدرفتاری غیر قابل تحمل مرد با زن و فرزندان
3- بیماری خطرناک غیر درمان مرد در حدی که سلامت زن را به خطر اندازد
4- دیوانه بودن مرد در زمانی که امکان فسخ نباشد.
5- اشتغال مرد به کاری که به حیثیت و آبروی زن و مصالح خانوادگی او لطمه می‌‌زند.
6- محکومیت به حبس در حال اجرا از 5 سال به بالا ( مرد در زندان باشد )
7- اعتیادی که به اساس زندگی خانوادگی ضرر بزند مانند اعتیادی که منجر به بیکاری مرد شود.
8- ترک بدون علت خانواده یا غیبت یکسره به مدت 6 ماه بدون دلیل موجه.
9- محکومیت قطعی زوج در اثر ارتکاب به جرمی، که اجرای مجازاتش آبرو و موقعیت زن رابه خطر بیاندازد.
10- بچه‌‌دار نشدن مرد پس از 5 سال زندگی مشترک
11- مفقودالاثر شدن زوج به مدت طولانی( به مدت 6 ماه از زمان مراجعه زوجه به دادگاه) ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسرش

آیا می‌دانید؟

با تحقق یکی از شرابط دوازده گانه و اثبات آن در دادگاه زن می‌‌تواند با استفاده از وکالت ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و طی تشریفات قانونی از جمله داوری و قطعیت حکم، نسبت به اجرای طلاق اقدام نماید.

آیا می‌دانید؟

وجود بعضی عیوب در زن و مرد، چنانچه از وجود این عیوب قبل از وقوع عقد مطلع نبوده باشند موجب انحلال عقد نکاح و فسخ ازدواج می‌‌شود به عنوان مثال ناتوانی جنسی در شوهر و یا جذام و زمین‌‌گیری در زن

آیا می‌دانید؟

هرگاه دادگاه به تقاضای زن حکم طلاق را صادر نماید، چنانچه شوهر حسب اجرای حکم در دفتر طلاق حاضر نشود دادگاه نماینده‌‌ای را به دفترخانه به نمایندگی ازشوهر برای اجرای صیغه طلاق معرفی می‌‌نماید.

آیا می‌دانید؟

طلاق رجعی طلاقی است که برای شوهر در مدت عده، حق رجوع است این حق فقط جزء اختیارات شوهر است و تابع تشریفات خاصی است و با هر بیان و اقدامی که حکایت از رجوع کند محقق می‌‌شود و بلافاصله زن نیز مکلف به انجام وظایف زناشویی است.

آیا می‌دانید؟

طلاقی که از طرف دادگاه به تقاضای زوجه به علت عسر و حرج صادر می‌‌شود طلاق بائن است و مرد حق رجوع ندارد.

آیا می‌دانید؟

هر گاه طلاق در شرایط ذیل صادر شود، طلاق بائن است و مرد حق رجوع ندارد
1- طلاقی که قبل از زناشویی واقع گردد
2- طلاق زن یائسه
3- طلاق خلع و مبارات ( یعنی طلاقی که زوجه در قبال طلاق مالی را به زوج ببخشد و کراهت از طرف زوجه یا از هر دو طرف باشد) سومین طلاق بعد از سه وصلت پی در پی که موجب حرمت زن می‌‌شود

آیا می‌دانید؟

افرادی که خود را صاحب حق می‌‌دانند اما توان و تمکن مالی برای پرداخت هزینه دادرسی را ندارند می‌‌توانند درخواست اعسار از پرداخت هزینه دادرسی نمایند.

آیا می‌دانید؟

اگر شخص بتواند اعسار خود را در دادگاه ثابت نماید می‌‌تواند از تمام یا قسمتی از هزینه‌‌های دادرسی معاف شده و از وکیل مجانی استفاده نماید.

آیا می‌دانید؟

اگر پس از صدور حکم اعسار معلوم شودکه مدعی اعسار به دروغ خود را معسر اعلام کرده است به مجازات حبس محکوم خواهد شد.

آیا می‌دانید؟

اگر پس از صدور حکم اعسار معلوم شود شهود به دروغ به نفع معسر شهادت داده‌‌اند شهود نیز به حبس محکوم می‌‌شوند.

آیا می‌دانید؟

برابر قانون آزار و اذیت زنی که باردار است و چنانچه موجب سقط جنین شود جرم است.

آیا می‌دانید؟

قانونگذار کسانی که زن حامله را به سقط جنین راهنمایی می‌‌کنند چه پزشک باشد و چه فرد عادی،قابل تعقیب و مجازات می‌‌داند.

آیا می‌دانید؟

چنانچه پزشک غیر از موارد مجاز از نظر قانونی، اقدام به سقط جنین کند به مجازات حبس از 2 تا 5 سال محکوم، و ملزم به پرداخت دیه جنین خواهد شد.

آیا می‌دانید؟

درخواست صدور مجوز سقط جنین فقط هنگامی پذیرفته می‌‌شود که جهت درمان بوده و قبل از 4 ماهگی جنین به درخواست زوجین و با معرفینامه پزشک نتایج آزمایشات پزشکی به اداره کل پزشکی قانونی استان تقدیم می‌‌شود.

آیا می‌دانید؟

اگر مادر در غیر از موارد قانونی جنین خود را سقط کند باید دیه آن را بپردازد.

آیا می‌دانید؟

در امور مدنی خواهان و خوانده در هر مرحله از دادرسی می‌‌توانند دعوی خود را از راه سازش خاتمه دهند ولیکن این سازش باید در دفتر اسناد رسمی و یا در دادگاه تنظیم شود.

من ائلیمین سوزلرینی نئجه اوزگه دیله یازیم

من ائلیمین سوزلرینی نئجه اوزگه دیله یازیم

بیر سیز دئین من گوی‌گوزه نئجه قاراگیله یازیم

بیری دئیر دؤن ائله یه بیری دئیر باخ بئله یه

بیری دئیر بئله یازیم بیری دئیر ایله یازیم

قولاقیمی باتیرسادا قارقالارین قاریلتی سی

من یاریما سوز وئرمیشم سوزلریمی گوله یازیم

دلی لردن عیواض خانی موغانداندا خان چوپانی

ستارخانی تبریزینه سونانی دا گؤله یازیم

مندن تعریف ایسته سزده دئین آلا گوزدن دئیم

مندن یازماق ایسته سزده قویون دورنا تئله یازیم

رستم گئتسین دماونده آغ دئوینی قاوالاسین

منده گلیم كوراوغلونی قارلی چنلی بئله یازیم

آی خان چوبان آراز موغان من سارامی تاپاممادیم

دئیرم كی نه دئیرسیز بیر كاغیذدا سئله یازیم

یاز گلیبدی چمن، ینه آل یاشیلا بورونوبدی

آمما منیم گوزوم یولدا گله جكدیر هله یازیم

آی گوزلری دولان بولوط نم نم چیله گوزیاشینی

اوخویورسان اوره گیمدن چیله بولبول چیله یازیم

من كی عشقین قوماریندا موفلوس چیخان بیر لیلاجام

نئجه دوروم ائله دئیم نئجه دوروم بئله یازیم

باشی دومان داغلار كیمی گوزی یاشلی باغلار كیمی

منیم قیشیم بئله كئچدی منیم كئچدی ائله یازیم

او گوزه ل كی منی سالیب اوز شهریمده دیلدن دیله

من ده گره ك اونون آدین داغا داشا چوله یازیم

آنجاق «وفا» سنه دئیم آغلاماقدان كئچیب ایشلر

سن آغلیا آغلیا دِه من دَه گوله گوله یازیم.

چك برگشتي چه زماني كيفري است و چه زماني حقوقي؟

چك برگشتي چه زماني كيفري است و چه زماني حقوقي؟

قانون به صدور چک بلامحل به عنوان یک جرم نگاه کرده است. هر جرمی برای وقوع، نیاز به شرایطی دارد. قانون اعلام می‌دارد که در صورت وجود هر یک از حالات یا شرایط زیر، صدور چک بلامحل جرم كيفري نخواهد بود. بنابراین در هر یک از موارد زیر، شکایت شاکی به دلیل حقوقی بودن چک پيگرد كيفري نخواهد داشت:

1. در صورتی که چک دارای وعده باشد

چک باید به صورت نقد و بدون وعده صادر شود. زیرا چک باید همانند اسکناس وسیله پرداخت نقدی باشد. بنابراین اگر به فرض مثال، امروز چکی برای تاریخ فردا یا هفته یا ماه یا سال آینده صادر شود، صادرکننده چك مجازات كيفري نخواهد شد. زیرا این چک حقوقی است. همان‌طور که می‌دانید، صدور چک بدون وعده، بسیار نادر است و حتی بسیاری از چک‌هایی که صادرکنندگان آن توسط دادگاه به مجازات حبس محکوم می‌شوند، در واقع چک‌های وعده دار و حقوقی هستند اما دلیل تعیین مجازات در این موارد آن است که صادرکنندگان چک به عنوان متهم در دادسرا یا دادگاه قادر به اثبات این موضوع که چک به صورت وعده‌دار صادر شده است نیستند. بنابراین نحوه اثبات این موضوع و شیوه دفاع، از اهمیت فراوانی برخوردار است.

2 .هرگاه چک بابت تضمین انجام تعهد یا تضمین انجام معامله‌ای صادر شده باشد

منشأ و علت صدور چک باید بدهی صادرکننده معادل مبلغ چک باشد، مانند آنکه شخصی بابت خرید یک دستگاه اتومبیل یا آپارتمان یک فقره چک برای پرداخت تمام یا قسمتی از وجه معامله صادر کند. اما اگر مبنا و علت صدور چک مدیونیت و بدهکاری صادرکننده نباشد، بلکه به عنوان تضمین معامله یا تعهد صادر شده باشد صادرکننده قابل تعقیب کیفری و مجازات نخواهد بود. مثل آنکه شخصی مغازه یا منزل مسکونی را اجاره کرده باشد و مالک خانه یا مغازه در اجاره‌نامه از مستاجر تعهد بگیرد که در راس انقضای مدت اجاره و در پایان مدت اجاره، محل را تخلیه کند. سپس برای آنکه به گمان خود تضمینی برای این تعهد دریافت کرده باشد، از مستاجر بخواهد که یک فقره چک ( به طور مثال معادل قیمت منزل یا مغازه) به عنوان تضمین تعهد به تخلیه صادر و به او ارایه کند. مثال دیگر آنکه، خریدار یک دستگاه آپارتمان از فروشنده بخواهد برای تضمین تعهد به انتقال سند در دفترخانه، یک فقره چک صادر کند و به دست خریدار یا به نزد واسطه (بنگاه) بسپارد. در تمامی این موارد به دلیل آنکه صادرکننده در حقیقت مبلغ ذکر شده در متن چک را بدهکار نیست. بنابراین صادرکننده قابل تعقیب کیفری و قابل مجازات نخواهد بود. این که چک بابت تضمین صادر شده است ممکن است در متن خود چک ذکر شده باشد و یا آنکه این مطلب در چک بیان نشده باشد. اما صادرکننده بتواند به طریق دیگری (مانند قولنامه یا شهادت شهود) این موضوع را اثبات کند.

3. هرگاه چک سفید امضا صادر شده باشد

یعنی اینکه صادرکننده بدون قید مبلغ، تاریخ و نام دارنده، فقط چک را امضا و ارایه کرده باشد.

4 . در صورتی که ثابت شود چک بدون تاریخ صادر شده است

معمولا در این گونه موارد، دارنده چک، قبل از شکایت و قبل از مراجعه به بانک، مبادرت به درج تاریخ می‌کند. اما چنانچه در مرجع قضایی ثابت شود صادرکننده در هنگام صدور، تاریخ چک را ننوشته است صادرکننده مسئولیت کیفری نخواهد داشت.

5. هرگاه وصول وجه چک منوط به تحقق شرطی شده باشد

این شرط ممکن است در خود متن چک ذکر شده باشد یا آنکه بعدها بر اساس یک فقره قولنامه، صورتجلسه، شهادت شهود و غیره اثبات شود. به طورمثال خریدار اتومبیل، تمام یا قسمتی از مبلغ معامله را به صورت یک فقره چک صادر و در اختیار طلبکار (یعنی فروشنده) یا واسطه (بنگاه) بگذارد و شرط کند که تنها پس از انتقال سند در محضر، طلبکار حق داشته باشد به بانک مراجعه و وجه چک را وصول کند.

6. هرگاه ثابت شود چک بابت معاملات نامشروع یا ربا (بهره) صادر شده است.

7. هرگاه دارنده چک تا 6 ماه از تاریخ صدور چک برای وصول آن به بانک مراجعه نکند، یا ظرف 6 ماه از تاریخ صدور گواهی عدم پرداخت (یعنی برگشتی از بانک) شکایت نکند.

 

غیر از موارد بالا، در سایر موارد، چک کیفری است یعنی صادرکننده چک قابل تعقیب کیفری و مستوجب مجازات خواهد بود.

مفهوم حقوقی شدن چک

اغلب تصور می‌کنند، چکی که حقوقی می‌شود از اعتبار افتاده است و بی‌ارزش است. در حالی که این‌گونه نیست. در چک‌های حقوقی فقط صادرکننده قابل تعقیب و مجازات كيفري نیست اما می‌توان تقاضای توقیف اموال و دارایی صادرکننده را کرد و دادگاه نیز حکم به پرداخت مبلغ چک خواهد داد مگر آنکه با دفاعیات خوانده (صادرکننده) ثابت شود که به طور کلی طلبی وجود ندارد یا آنکه چک بابت ربا صادر شده است یا به هر دلیل دیگر دارنده چک (خواهان) استحقاقی ندارد.

مطالبه وجه چک از دادگاه

برخی گمان می‌کنند برای وصول وجه چک از طریق دادگاه، فقط باید شکایت کیفری کنند. در حالی که حتی اگر این شکایت به نتیجه برسد، دادگاه تنها حکم به مجازات حبس خواهد داد و درباره طلب دارنده اظهار نظر نمی‌کند. هم درباره چک‌های کیفری و هم چک‌های حقوقی، دادگاه تنها در صورتی حکم به پرداخت مبلغ چک در وجه دارنده چک را صادر خواهد کرد که دارنده به عنوان خواهان، فرم مخصوص دادخواست را تکمیل و با پرداخت هزینه دادرسی از طریق ابطال تمبر و سایر تشریفات قانونی، آن را تحویل دفتر دادگاه کند.

در غیر این صورت دادگاه قانونا نمی‌تواند حکمی مبنی بر پرداخت مبلغ چک صادر کند. البته در بسیاری موارد، صادرکننده به علت ترس از مجازات، خود راسا مبادرت به پرداخت مبلغ چک می‌کند. در این صورت، زحمت تقدیم دادخواست نیز از دوش دارنده چک برداشته خواهد شد.

چگونگي ثبت ازدواج دوم و دريافت دستمزد از شوهر!

چگونگي ثبت ازدواج دوم و دريافت دستمزد از شوهر!

آیا می‌دانید؟

دفاتر ازدواج حق ندارند بدون حکم دادگاه ازدواج مجدد را به ثبت برسانند.

آیا می‌دانید؟

عدم ثبت واقعه ازدواج جرم محسوب می شود و مرتکب به حبس تا يك سال محکوم خواهد شد.

آیا می‌دانید؟

اگر مردی در زمان عده طلاق همسر اولش، بخواهد ازدواج دیگری نماید باید با کسب اجازه از دادگاه باشد زیرا زوجه در این ایام هنوز همسر شرعی وی محسوب می‌‌شود.

آیا می‌دانید؟

به زنی که به عقد موقت مردی در آید و به زبان عامیانه صیغه وی شود، نفقه‌‌ای تعلق نمی‌‌گیرد مگر اینکه در زمان عقد موقت در این مورد توافقی صورت گرفته باشد.

آیا می‌دانید؟

حقوق فرزندان حاصل از ازدواج موقت از جمله نفقه – حضانت – توارث بر عهده پدر طفل می‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

در نکاح موقت هیچ یک از زوجین از یکدیگر ارث نمی‌‌برند.

آیا می‌دانید؟

مطالبه اجرت المثل ایام زوجیت مستند به قانون می‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

اگر زوجه کارهایی را که شرعاً بر عهده وی نبوده و به دستور زوج و با قصد عدم تبرع (مجانی و بدون عوض نباشد) انجام دهد می‌‌تواند از دادگاه تقاضای دریافت اجرت المثل نماید.

آیا می‌دانید؟

زن وقتی می‌‌تواند مطالبه اجرت‌‌المثل نماید که تقاضای طلاق از طرف شوهرش باشد.

آیا می‌دانید؟

در تعیین اجرت المثل ملاک وضع مالی مرد نیست بلکه دادگاه دستور به انجام کارشناسی صادر می‌‌نماید.

همه نكاتي كه زن و شوهر درباره‌ي نفقه بايد بدانند

همه نكاتي كه زن و شوهر درباره‌ي نفقه بايد بدانند

آیا می‌دانید؟

به زنی که از همسرش در مفهوم خاص و عام تمکین نکند ناشزه می‌‌گویند و این زن مستحق نفقه نيست.

آیا می‌دانید؟

زن باید در منزلی که شوهر تعیین می‌‌کند سکنی نماید مگر آنکه هنگام عقد اختیار تعیین منزل به زن داده شود.

آیا می‌دانید؟

اگر منزلی که شوهر تهیه نموده، مناسب شئونات اجتماعی زن باشد ولی سکونت در آن موجب احتمال ضرر و زیان شرافتی یا بدنی (آزار و اذیت) زن باشد، خروج زوجه از آن منزل، نشوز و عدم اطاعت محسوب نمی‌‌شود و نفقه تا زمان برطرف شدن مشکل به وی تعلق می‌‌گیرد.

آیا می‌دانید؟

در فاصله میان عقد و انجام ازدواج، نفقه‌‌ای به زن تعلق نمی‌‌گیرد مگر اینکه زن جهت شروع به زندگی اعلام آمادگی كند ولی مرد از بردن همسرش خودداری کند و در این صورت زن مستحق دریافت نفقه می‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

زنی که شوهرش نفقه پرداخت نمی‌کند هم می‌‌تواند شکایت کیفری نماید و هم دادخواست حقوقی ارائه كند.

آیا می‌دانید؟

نفقه زمان حال از طریق شکایت کیفری قابل مطالبه است و نفقه زمان گذشته از طریق ارائه دادخواست حقوقی قابل مطالبه است.

آیا می‌دانید؟

به زنی که بعد از عقد، شروع به زندگی زناشویی و رفتن به منزل شوهرش را منوط به پرداخت مهریه نماید، نفقه تعلق می‌‌گیرد.

آیا می‌دانید؟

اگر شوهر با داشتن استطاعت مالی نفقه زن خود را با وجود تمکین همسرش به وی ندهد، و یا از پرداخت نفقه سایر اشخاص واجب النفقه خودداری نماید مجازاتش برابر قانون از 3 ماه و 1 روز تا 5 ماه حبس است.

آیا می‌دانید؟

در زمان عده طلاق رجعی که 3 ماه و 10 روز پس از ثبت طلاق می‌‌باشد مرد مکلف به پرداخت نفقه همسرش می‌‌باشد.

آیا می‌دانید؟

اگر طلاق به علت عدم تمکین و اطاعت زوجه از همسرش صادر شده باشد در زمان عده نفقه‌‌ای به زن تعلق نمی‌‌گیرد مگر آنکه در تمکين شوهر قرار گیرد.

آیا می‌دانید؟

مهریه عندالمطالبه است یعنی به محض انعقاد عقد نکاح، زن مالک مهریه می‌‌شود.

مهريه ريالي چگونه قابل وصول است؟/ مهريه، شرايط و انواع آن

مهريه ريالي چگونه قابل وصول است؟/ مهريه، شرايط و انواع آن

 حقوق خانواده یكی از مهمترین و جالب‌ترین بخش‌های حقوق مدنی است كه جنبه حقوقی صرف ندارد بلكه آمیخته با مسائل اجتماعی و اخلاقی و مذهبی است و بیشتر قواعد آن مربوط به نظم عمومی و اخلاق حسنه است.

مهریه

1- تعیین مهریه در عقد نكاح منقطع شرط صحت ولی در نكاح دايم این گونه نیست.

2- در تعیین مهریه واقع نگر باشیم و احتمالات منفی را نیز در نظر بگیریم.

3- بدانیم كه تعیین مهریه بالا، ایمن كننده ازدواج نخواهد بود و تعیین مهریه ناچیز هم توصیه نمی‌شود.

4- مهریه در سند نكاحنامه ذكر می‌شود و به صورت دین برعهده شوهر خواهد بود.

5- زن به مجرد ازدواج حق مطالبه مهریه را خواهد داشت ولی تقدس كانون خانواده و رعایت مصالح و توان مالی طرف قرارداد را نیز باید در نظر گرفت.

6- چنانچه مهریه در نكاحنامه ثبت شده، باشد، می‌توان آن را از طریق اداره اجرای ثبت اسناد و یا محاكم عمومی مطالبه كند.

7- در صورتی كه مهریه وجه نقد باشد اداره ثبت و یا دادگاه با استفاده از شاخص ارائه شده توسط بانك مركزی نرخ آن را در روز مطالبه محاسبه خواهد كرد.

8- مهریه تا حدی كه رفع جهالت از آن شود باید برای طرفین مشخص باشد.

9- برای تأدیه تمام یا قسمتی از مهریه می‌توان مدت یا اقساطی قرار داد.

شرایط مهریه

1- مالیت داشته باشد.

2- قابل تملك و نقل و انتقال باشد.

3- معلوم و معین باشد.

4- قدرت بر تسلیم و تسلم داشته باشد.

انواع مهر

مهر المسمی: مهری است كه در عقد نكاح تعیین شده یا تعیین آن به عهده شخص ثالثی گذارده شده است.

مهر المثل: مهری است كه در نكاح مفوضه البضع به حسب شرافت و اوضاع و احوال زوجه به او داده می‌شود. (ماده 1091 ق.م)

مهر السنه: مقدار آن 5 / 262 مثقال پول نقره مسكوك است.

مهر المتعه: مهری است كه در نكاح مفوضه البضع شوهر به زن مطلقه خود برای تعیین این مهر برخلاف مهرالمثل مهر و از حیث غنا و فقر ملاحظه می‌شود.

مفوضه البضع: زوجه را در عقد نكاحی كه دايم بوده و مهر ذكر نشده باشد یا شرط عدم مهر شده باشد.

مفوضه المهر: زوجه را در نكاح دايم ( كه تعیین مقدار مهر را به اختیار شوهر یا زوجه یا ثالث گذاشته باشند.)

چند نكته

- ممكن است مهر حال یا مدت دار باشد، اگر حال باشد زوجه می‌تواند بلافاصله بعد از عقد آن را مطالبه كند و تا وصول آن از تمكین نیز امتناع نماید.

- مادة 1082 قانون مدنی مقرر داشته به مجرد عقد، زن مالك مهر می‌شود و می‌تواند هر نوع تصرفی كه بخواهد در آن بنماید.

مهریه ریالی

در سال 76 تبصره­ای به ماده مذكور الحاق شد كه به موجب آن (چنانچه مهریه وجه رایج باشد) متناسب با تغییر شاخص قیمت سالانه زمان تادیه نسبت به سال اجرای عقد كه توسط بانك مركزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می‌­گردد محاسبه و پرداخت خواهد شد مگر این كه زوجین در حین اجرای عقد به نحو دیگری تراضی كرده باشند.

براساس تبصره فوق بانك مركزی جمهوری اسلامی ایران طبق آيین نامه الحاق یك تبصره به ماده 1082 قانون مدنی مكلف است همه ساله شاخص سال قبل را تا پایان سه ماهه اول هر سال به قوه قضايیه ابلاغ كند تا قوه قضايیه نیز شاخص مذكور را به واحدهای تابعه جهت اجرا ابلاغ كند. (واحدهای تابعه: دادگاه‌های صالحه – سازمان ثبت اسناد و املاك كشور).

هرگاه مهریه وجه رایج باشد هریك از زوجین می­‌تواند در خواست كند تا میزان مهریه بر اساس شاخص بانك مركزی محاسبه و پرداخت شود نحوه محاسبه مهریه وجه رایج عبارت از متوسط شاخص بها در سال قبل تقسیم بر متوسط شاخص بها در سال وقوع عقد ضربدر مهریه مندرج در عقد نامه.

محاسبه مهریه به شرح فوق در صورتی كه زوجه برای وصول مهریه خود از طریق دفتر ازدواج و اداره ثبت اسناد محل اقدام نماید مرجع صالح برای محاسبه مهریه وجه رایج اداره ثبت اسناد است و چنانچه از طریق دادگاه صالحه برای وصول اقدام گردد مرجع صالح برای محاسبه مهریه وجه رایج دادگاه صلاحیت دار خواهد بود.

نفقه

نفقه یعنی تأمین هزینه زندگی زن كه شامل خانه، اثاثیه، منزل، غذا، لباس، دارو و درمان بوده كه از زمان عقد دائم بر عهده شوهر است.

- محاسبه میزان نفقه بر مبنای شئونات خانوادگی زن، عرف و عادت ساكنان هر منطقه و وضع مالی مرد می‌باشد.

- نفقه عبارت است از مسكن، لباس، غذا، اثاث خانه كه به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد.

- هرگاه زن بدون مانع شرعی از ادای وظایف زناشویی امتناع كند مستحق نفقه نخواهد بود.

- زنی كه همسرش از پرداخت نفقه به وی خودداری كند هم می‌تواند شكایت كیفری كند و هم می‌تواند دادخواست حقوقی بدهد.

- هركس با داشتن استطاعت مالی، نفقه زن خود را در صورت تمكین ندهد و یا از پرداخت نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع كند دادگاه او را از سه ماه و یك روز تا 5 ماه حبس محكوم می‌‌كند.

روز جهانی زبان مادری

«يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقيكم» (قرآن کریم-سوره حجرات- آیه13)

 «اي مردم، ما شما را از مرد و زني آفريديم و در گروه‏ها و تيره‏هاي بزرگ و كوچك جاي داديم تا يكديگر را شناسيد؛ همانا گرامي ترين شما نزد خدا، با تقوي ترين شما است.»

به گفته علامه طباطبايي در تفسير اين آيه:
«مفسران گفته اند: آيه شريفه در مقام بيان اين مطلب است كه ريشه تفاخر به انساب را بزند. و بنابر اين مراد از جمله «من ذكر و انثي» آدم و حوا خواهد بود و معناي آيه چنين مي شود: ما شما مردم را از يك پدر و يك مادر آفريديم. همه شما از آن دو تن منتشر شده ايد. چه سفيدتان و چه سياهتان، چه عربتان و چه عجمتان و ما شما را به صورت شعبه ها و قبيله هاي مختلف قرار داديم نه براي اينكه طايفه اي از شما بر سايرين برتري و كرامت داشته باشد، بلكه صرفاً براي اينكه يكديگر را بشناسيد و امور اجتماعات و مواصلات و معاملاتتان بهتر انجام گيرد.» (موسوي همداني،18: 487)

به مناسبت روز جهانی زبان مادری

روز ۲۱ فوریه از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده‌است. نامگذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انجام شده‌است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زیاد آن، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبان‌ها اعلام کرد. اكثر كشورهای جهان روز 21 فوریه را در تقویم رسمی خویش به عنوان روز زبان مادری درج نموده اند،این روز از تقویم رسمی ایران حذف شده است.

زبان، بازتاب‌دهنده‌ و سند فرهنگ و هویت هر قوم و ملتی است که به آن زبان سخن می‌گویند و دنیای آنها را تشریح می‌کند. زبان پدیده‌ای است که با مردمانی که به آن زبان سخن می‌گویند زندگی می‌کند و آنها را در بیان و درک دنیای‌شان یاری می‌دهد. در یک کلام، زبان هم با گویندگانش زنده است.

زبان هیچ ملتی در عرف بین الملل احتیاج به اثبات ندارد و بزرگترین دلیل وجود هر زبانی حضور ملتی است که به آن زبان تکلم می کنند.همچنین یكی از هویت های عمیق و اصیل هر انسان هویت زبانی اوست و اولین ارتباط زبانی انسانها زبان مادری آنان می باشد.

از ابتدائی ترین حقوق هر انسان این است كه به زبان خودش صحبت كند ؛بنویسد و بخواند .«به قول هایدگر فیلسوف آلمانی ؛زبان مادری قلب،احساس و الهام است.»بنابراین كسانی كه با زبان مادری درمی افتند در واقع با عمیق ترین جنبه هویت آنان مبارزه می كنند و پیروز نخواهند شد.

زبان مادری در اسناد حقوق بشر و جامعه بین الملل

اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر مصوب تاریخ ۱۰ دسامبر1948

• ماده ی ۱  تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.

اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر مصوب تاریخ ۱۰ دسامبر1948

• ماده ی ۲  همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه»اند. به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمروقضایی و وضعیت بین المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.

ميثاق‌ بين‌المللي‌ حقوق‌ مدني‌ و سياسي‌

 مصوب‌ 16 دسامبر 1966 ميلادي‌(مطابق‌با25/9/1345شمسي‌) مجمع‌ عمومي‌ سازمان‌ ملل‌متحد

ماده‌ 27 در كشورهائي‌ كه‌ اقليتهاي‌ نژادي‌، مذهبي‌ يا زباني‌ وجود دارند، اشخاص‌ متعلق‌ به‌ اقليتهاي‌ مزبور را نمي‌توان‌ از اين‌ حق‌ محروم‌ نمود كه‌ مجتمعاً با ساير افراد گروه‌ خودشان‌ از فرهنگ‌ خاص‌ خود متمتع‌ شوند و به‌ دين‌ خود متدين‌ بوده‌ و بر طبق‌ آن‌ عمل‌ كنند يا به‌ زبان‌ خود تكلم‌ نمايند.

 كنوانسيون حقوق كودك

مواد مختلف از جمله ماده 30 كنوانسيون حقوق كودك مصوب 20 نوامبر 1989مجمع عمومى سازمان ملل متحد در اين خصوص بيان مى دارد:  در كشورهايى كه اقليت هاى بومى، مذهبى يا زبانى يا افرادى با منشاء بومى وجود دارند، كودك متعلق به اين گونه اقليت ها يا كودكى كه بومى است نبايد از حق برخوردارى از فرهنگ خود، برخوردارى از مذهب خود و اعمال آن يا استفاده از زبان خود به همراه ساير اعضاى گروهش محروم شود.

 اعلاميه حقوق افراد متعلق به اقليت هاى قومى ملى مذهبى و زبانى

مواد مختلف از جمله بند هاى 3 و 4 ماده 4 اين اعلاميه مصوب 18 دسامبر 1992مجمع عمومى سازمان ملل متحد مقرر مى دارند: ملل متبوع در صورت امكان بايد اقدامات لازم را در اينكه افراد متعلق به اقليتها،فرصت هاى مناسبى براى يادگيرى زبان مادرى ويا دريافت قوانين و مقررات به زبان مادرى خود داشته باشند ايجاد نمايد.ملل متبوع در صورت امكان تمهيدات لازم را در زمينه تحصيل به زبان مادرى و تشويق در كسب معلومات تاريخى سنتها زبان و فرهنگى كه در درون مرز هاى آن اقليتها وجود دارد اعمال خواهند نمود.

 اعلاميه جهانى حقوق زبانى

اعلاميه جهانى حقوق زبانى مصوب سال 1996 در 52 ماده مبسوط تهيه و تدوين شده است كه در آن تمامى جزئيات مربوط به حمايت از زبان اقليتها و تكاليف دولتها در اين خصوص قيد گرديده است.

منشور زبان مادرى

اين منشور نيز توسط سازمان يونسكو تهيه و تصويب شده است. مطابق بند هاى سه گانه اين منشور: "همه ى شاگردان مدارس بايد تحصيلات رسمى خود را به زبان مادرى خود آغاز كنند". "همه ى دولتها موظف هستند كه براى تقويت و آموزش زبان مادرى كليه ى منابع، مواد و وسايل لازم را توليد و توزيع نمايند". "براى تدريس زبان مادرى بايد معلم به اندازهء كافى تربيت و آماده شود زيرا تدريس به زبان مادرى وسيله اى براى برابرى اجتماعى شمرده مى شود."

زبان مادری در حقوق ایران

در کشور کثیرالملله ایران زبان فارسی، زبان رسمی كشور است و بعد از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی در قانون اساسی حق آموزش زبان مادری اقوام ساكن در كشور به رسمیت شناخته شده است. در اصل 15 قانون اساسی آمده است (استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در كنار زبان فارسی آزاد است.) و در اصل 19قانون اساسی آمده (مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد و زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.)ولی اقداماتی کافی و شایسته برای تحقق این اصول مهم تاكنون صورت نگرفته که شاید علت اصلی آن ترس از طرح مسائل حاشیه ای،قومیت گرائی،بحث کلیشه ای تجزیه طلبی و خدشه دار شدن تمامیت ملی كشور باشد. از طرف ديگر دولت ايران با الحاق به چندين معاهده بين المللى از جمله ميثاق بين المللى حقوق مدنى و سياسى، ميثاق بين المللى حقوق اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى و نيز كنوانسيون حقوق كودك كه طبق ماده 9 قانون مدنى در حكم قوانين مصوب مجلس شوراى اسلامى به شمار مى آيند، حق آموزش زبان مادرى را بدون هيچ قيد و شرطى به رسميت شناخته است بنابراين در پذيرش حق آموزش زبان مادرى در حقوق ايران هيچ ترديدى وجود ندارد.

تهدیدات زبان مادری

حدود نیمی از زبان‌های دنیا در معرض نابودی قرار دارند. مرگ هر زبان به معنای از دست رفتن مجموعه‌ای از فرهنگ، تاریخ و آداب گروهی از ساکنان زمین است. خطر روزافزون نابودی زبان‌ها، از میان رفتن قبیله‌ها و قوم‌های کوچک بر اثر از میان رفتن زیستگاه‌های طبیعی یا از بین بردن و تخریب تعمدی آنها و نابودی زمینهای کشاورزی و عدم حمایت از بخش کشاورزی و سایر صنابع بومی و محلی، کوچ دادن اجباری و ناخواسته  اقوام به حاشیه‌ی شهرهای بزرگ و اردوگاه‌ها برای اشتغال و گذران عادی معیشت و دستیابی به امکانات اولیه رفاه عمومی از قبیل(امکانات آموزشی،علمی،بهداشتی،صنعتی،اقتصادی و...) ،تحقیر کردن زبانهای اقوام  به انواع گوناگون برای فرار و  نفرت از زبان مادری و ...، اندکی از تهدیدهای زبان مادری است.

«زبان‌های شفاهی که تعدادشان حدود ۱۲۰۰ زبان تخمین زده می‌شود، بیشتر در معرض خطر نابودی قرار دارند. بخش عمده این زبان‌ها متعلق به مردم قاره آفریقاست که به ۲ هزار زبان سخن می‌گویند.

مطابق برآورد یونسکو، از حدود ۶ هزار زبانی که در جهان شناخته شده است، بیش از سه هزار زبان در حال نابودی هستند.»

برای نمونه، در جزایر پاپوآ گینه نو واقع در اقیانوس آرام، بیش از ۸۰۰ زبان وجود دارد که بعضی از آنها متعلق به جمعیتی کمتر از ۲۰۰ نفر هستند. تعداد کل ساکنان این جزایر به هفت میلیون نفر نمی‌رسد.به باور سازمان یونسکو، باید تلاش کرد تا زبان‌هایی که گسترش زیادی ندارند در کنار زبان‌های فراگیر شانس ادامه حیات داشته باشند. چنین تلاشی با توجه به نقش زبان در شکل‌گیری شخصیت فردی و هویت فرهنگی قوم‌ها و ملیت‌ها، می‌تواند فرهنگ جهانی را شکوفاتر کند.

اهمیت زبان مادری

زبان مادرى اولين و مهمترین عامل در شكل گيرى شخصيت و فرهنگ و هويت فرد مى شود. از نظر روانشناسى اولين و مهمترين وسيله ى برقرارى ارتباط با افراد همين زبان مادرى است.

همچنین بهترين راه براى تحريف تاريخ يك ملت و نفوذ در فرهنگ و اجتماع آن از بين بردن زبان مادرى آن ملت است. پايه و اساس تاريخ يك ملت و فرهنگ و هويت او زبان مادرى اوست. ملتى كه تاريخ خود را نداند همانند فردى است كه شناسنامه ندارد.با از بین رفتن زبان مادرى رفته رفته تاريخ ملت نيز به فراموشى سپرده شده و سوء استفاده كنندگان به تحريف فرهنگ، تاريخ، آداب و رسوم، موسيقى، ادبيات و...آن پرداخته و ذهن و فكر يك ملت را بيمار خواهند نمود.

«هيتلر مى گويد اگر مى خواهيد يك ملت را از بين ببريد ابتدا زبان مادرى او را از بين ببريد.»

حکومتهای فاشیستی،مستبدين و استعمارگران پس از بين بردن زبان مادرى يك ملت اقدام به ساخت هويت جعلى و دروغین براى اقوام و ملتها مى كنند و تمام هستى آن اقوام و ملتها را در دست مى گيرند.

 اهمیت تحصیل به زبان مادری

هنگامیکه ما بزبان مادریمان سخن می گوئیم، مکانیزم سه گانه ای بین دهان و قلب و ذهنمان نظم و شکل میگیرد که با طبیعت انسانی سازگاری کامل و تمام دارد. حجب و حیا، عیب و هنر و تمامی مکنونات درونی مان تنها و تنها زمانی آشکار می گردد که ما به زبان مادریمان سخن می گوئیم. 

کودک در پنجسال اول زندگیش 80% کل معلوماتی را که در تمام طول زندگیش باید بیآموزد، در خانواده اش کسب میکند و در 7-6 سالگی نیز سن مدرسه رفتنش فرا می رسد. در این مرحله دو وضعیت مختلف پیش می آید:

  • کودک در مدرسه بزبان مادریش تحصیل خواهد کرد.
  • کودک به زبانی کاملاً بیگانه با زبان مادریش تحصیل خواهد کرد.

مدرسه در شکل گیری شخصیت کودک نقش بسیار بزرگی دارد، زیرا مدرسه همانند پلی است بین خانواده و جامعه بزرگ، که آموخته های کودک در آغوش خانواده اش را کامل تر و علمی تر میکند و با پرورش جسم و روحش، وی را  جهت کار و زندگی در جامعه آماده  میکند.

 نخستن باری که کودک پا به مدرسه میگذارد، از آنجائیکه نخستین جدائیش از میان خانواده و نزدیکانش نیز میباشد، احساسات غریب و شگفت انگیزی احاطه اش میکند. نخستین بار در یک محیط رسمی وارد می شود که در آنجا کسی را نمی شناسد. کودک با چنین احساساتی وارد کلاس میشود، سپس معلم نیز وارد شده به سخن گفتن آغاز میکند. معلم جایگاه بسیار ارجمندی دارد. کودک هم از وی می ترسد و هم احترامش می گذارد.

معلم را نمی شناسد اما زبانی را که او صحبت میکند بخوبی می فهمد و در سایه این زبانست که او احساس میکند معلم نیز یکی از افراد ملتش میباشد. دروسی را که معلم می آموزد، چون به زبان مادریش میباشد می تواند بخوبی بفهمد.

ازآنجائیکه زبان گوینده بهمان زبانیست که وی بخوبی درک و احساس می کند، به سرعت قادر می شود به سئوالهای معلم جواب دهد، و این بنوبة خود به کودک حضور ذهن و آرامش روحی می بخشد و راه خلاقیت را  برویش می گشاید.

کودک صاحب آنچنان توان و امکانیست که گفته های معلم را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده سئوالات جدیدی را طرح نماید و بهمین جهت نیز نیروی تحقیق و بررسی، پرس و جو و خلاقیتش به مرحله رشد و شکوفائی می رسد.

بعلت اینکه تدریس به زبان مادریش جریان پیدا می کند، در وجود کودک نیر اعتماد بخود، به خانواده و جامعه ای که به آن تعلق دارد هرجه بیشتر و مستحکمتر گشته، هویتش بطور کامل شکل می گیرد.

 چرا نباید تحصیل بزبان مادری باشد؟

 «يوهان آموس كومنيوس كه به عنوان پدر آموزش و پرورش نوين در دنيا شناخته شده است، در نيمه دوم قرن 17 اصولى را براى آموزش و پرورش و يادگيرى عنوان كرد كه آموزش و پرورش امروزى در دنيا از آن تبعيت مى كند. وى اعتقاد داشت كه كودكان را بايستى با شناخت و بينش اجسام آشنا كرد. يعنى معانى مستقيم اشياء و اجسام را به كودكان آموخت و در اين مسير همواره بر ضرورت استفاده از زبان مادرى تاكيد مى كرد. وى اعتقاد داشت كه آموزش تا سن 12 سالگى بايستى فقط و فقط به زبان مادرى باشد و از اين سن به بعد است كه آموزش به زبان هاى ديگر مى تواند در برنامه آموزشى فراگيران قرار گيرد و آموزش زبان هاى ديگر نه از روى دستور زبان بلكه از طريق خواندن متون انجام گيرد. كومنيوس بر استفاده از عكس و تصوير درآموزش زبان تاكيد ميكرد. بدين ترتيب كه ابتدا كودك با مفهومى كه با آن آشنا است ارتباط برقرار مى كند و سپس طريقه نوشتارى آن مفهوم را به آن پيوند مى دهد و آن مطلب را درك مى كند. در داخل كشور نيز ميرزا حسن رشديه كه اهل آذربايجان و متولد تبريز بوده و بنيانگذار آموزش و پروش به سبك نوين در كشور است، با ايجاد مدارس با سبك جديد پايه آموزش و پرورش نوين در كشور را گذاشت. وى كه از سوى مقامات دولتى و حكومتى زمان خود شديدا تحت فشار بود در اكثر نقاط كشور اقدام به تاسيس مدارسى كرده بود. در آموزش او نيز زبان مادرى در درجه بالايى از اهميت قرار داشت. وى كه در تدريس زبان تركى در آذربايجان كتابى تحت عنوان « وطن ديلى» را نیز آماده كرده بود و اين كتاب تا مدت ها در منطقه قفقاز به عنوان كتاب آموزش زبان تركى مورد استفاده قرار مى گرفت، از اصولى پيشرفته در آموزش استفاده ميكرد. هر چند كه مدارس تاسيس شده به دست وى پس از مدت كوتاهى به دست عوامل دولتى ويران مى گشتند.»( سردار داغچی - نگاهی به کشورهای کثیرالملله و چند زبانه)

در هر جامعه ای که انسانها از تعلیم و تربیت به زبان مادری خود محرومند، معنی اش حاکمیت ظلم و استبداد سیاسی و اجتماعی در آنجا میباشد. بی عدالتی وجود دارد زیرا در آنجا زبانی بر دیگر زبانها و یک گروه انسانی بر دیگر گروههای انسانی در موضعی برتر و حاکم قرار دارد. این به معنی آنست که در آن جامعه استثمار انسانهای غیر حاکم و محو شدنشان از صحنه تاریخ از پیش طرح ریزی گشته است.

برای نابودی انسانها سه راه عمده وجود دارد:

1- نابود کردن فیزیکی نسل دیگران توسط یک بمب اتمی که در مملکت ما غیر ممکن است. زیرا غیر فارسها در تمامی پهنة ایران و در تمامی گوشه و کنار آن پراکنده شده اند.

2- عنوان کردن فرضیه خون پاک و ژن خالص!

 این فرضیه در مملکت ما طرح و تجربه شد، اما اکنون اعتبار خود را از دست داده است. زیرا در نتیجه مهاجرتهای مداومی که طی قرون و اعصار متمادی صورت گرفته است، چیزی بنام ژن خالص نمانده است و اگر هم مانده باشد آنها ژنهای ناقصی هستند زیرا متخصصین و صاحبنظران ژن شناسی ثابت کرده اند که درجه هوش و استعداد صاحبان ژنهای خالص بسیار پائین بوده ، در مقابل بیماریهای گوناگون نیز مقاومت بسیار ضعیفی دارند.

3- از طریق نابود کردن ژن های مدنی و فرهنگی.

ژن های فرهنگی چیست؟

ژن مدنی، فرهنگ و مجموعه تمدّنی است که از نسلهای گذشته به عنوان میراثی گرانبها بما رسیده، و این آن چیزیست که سیاستگران ایران آماج حملات خود قرار داده و نابودی آنرا در دستور کار خود داشته و دارند.

برای نابودی ملتهای غیر فارس در ایران می خواهند از طریق غیر قانونی و قدغن کردن زبانشان در حقیقت فرهنگ، تاریخ و هویت آنان را نابود کنند و به بردگان و انسانهای درجه 2 تبدیل نمایند. و در نهایت نامشان را از صفحة تاریخ پاک کنند. زیرا تنها و تنها آن خلقی چنان آسان خواهد مرد و نامش از تاریخ زدوده خواهد شد که زبان مادریش را فراموش کرده باشد.      

در حقیقت از اولین روز گشایش مدارس تک زبانی، کوشش برای نیل به این هدف، یعنی نابودی ملتهای غیر فارس در ایران آغاز گردیده و ادامه دارد.

کودک نخستین روز پا به مدرسه می گذارد. معلم وارد شده سر سخن را باز میکند. کودک چیزی از گفتار معلم نمی فهمد زیرا زبان اورا نمی داند. کودک گرفتار شرائط و فضای تلخ و ناگواری می باشد!. زبانی که از مادر و پدرش آموخته و بدان افتخار می کرد، در اینجا بکار نمی آید و ارزشی ندارد. به او گفته بودند برای آدم درست و حسابی شدن به مدرسه برو! اما برای آدم شدن زبان او بدرد نمی خورد و بزبان بیگانه ای باید سخن گفت. برای آدم شدن باید فارس شد، این یعنی چه؟!. فارس نشده ها جزو آدمها بشمار   نمی روند!

بدین ترتیب کلیة کسانیکه بزبان مادریش با او صحبت می کنند، در ذهن او از اعتبار و اعتماد می افتند. اینگونه تفکّرات تلخ هر روز و هر ساعت بر روح و روانش ضربه وارد میکند و بدین وسیله نیز هر روز و هر ساعت اعتمادی که  به خانواده، زبان و فرهنگش داشت در وجودش می میمرد. کودک هر روز تحقیر می شود و پس از زمانی نه چندان دراز هویتی که از خانواده گرفته بود نابود می شود و بتدریج اعتماد و پیوندی نیز که به جامعه و ملتش داشت گسسته از بین می رود.

کودک چون زبان معلمش را نمی داند، بخش عمده آموزشهای اورا نیز نمی تواند بفهمد. گفته های معلم را نه میتواند بررسی کند، نه میتواند سئوالی طرح کند و نه میتواند درک کند. اگر هم چیزی بفهمد نمیتواند به زبان بیآورد و برای دیگران توضیخ دهد. زیرا زبان فهم و بیانش جدا شده است. در زبان مادریش می فهمد اما نمی تواند فهمیده هایش را بیان کند. یعنی رابطة بین ذهن، قلب و دهان (زبان) تماماً قطع میگردد. و این زیان جبران ناپذیری برای رشد انسان بوده، تأثیر منفی بسیار بزرگی بر روح و روان و شخصیت آدمی میگذارد.

بسیاری از کودکان بعلت محرومیت از تحصیل بزبان مادری، اعتماد بنفس خودرا از دست داده از همان ابتداء از رفتن به مدرسه امتناع می ورزند. بهمین جهت نیز درصد بیسوادی در اینگونه جوامع بسیار بالاتر از جوامعی است که در آن کودکان بزبان مادری خود تحصیل می کنند.

از آنجائیکه کودکان زبان معلم را نمی دانند، قادرند فقط بخش اندکی از دروس را بفهمند. و این باعث میشود که اینگونه کودکان بتدریج اعتماد بنفس خودرا از دست بدهند.

از آنجائیکه اینگونه کودکان اعتماد خودشان را به خود، خانواده و جامعه و ملتی که بدان منسوبند از دست می دهند، ناگزیر در پی کسب هویّت دیگری خواهند بود.

از آنجائیکه زبان فهم کودکان با زبان بیان آنان بیگانه است، قادر نخواهند بود شنیده ها و آموخته های خودرا مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند، زیر سئوال ببرند، تحقیق و بررسی کنند. در نتیجه صرفاً به یک مقلّد و تکرار کنندة طوطی وار محفوظات تبدیل خواهند شد.

اگر خلاصه و روشن بگوئیم: فرزندان اقوام و ملتهایی که نسبت به فرهنگ،تاریخ،رسوم،موسیقی،زبان و ادبیات و  اندیشمندان، نسب و تمامی گذشتة خود بیگانه گشته، بر اساس نقشه ای که برایش ریخته اند، به نسلی آماده به پذیرفتن بردگی تبدیل خواهند شد. زیرا یک نسل تنها زمانی به برده تبدیل خواهد شد که از زبان مادریش و از فرهنگ و تاریخش جدا افتاده باشد. 

در پایان آنهايي كه وقتي از زبان مادري مان حرف مي زنيم، مي گويند ساكت باشيد! آنهايي كه وقتي از حقوق ملت مان حرف مي زنيم، مي گويند چيزهاي مهم تري وجود دارد! آنهايي كه به نام اتحاد و همبستگي ملي‌ مانع طرح مسائل ملي‌ و زبان مادری براي مردم مي شوند،خود تيشه بر ريشه همبستگي واقعي‌ ،انساني‌ ميزنند. مگر بدون قبول ارزش برابر براي زبانهای مادری مي شود از آزادي انديشه،بيان و همبستگي انساني‌ و ملي‌ صحبت كرد.